اندیکاتور بولینگر باند یکی از اندیکاتورهای تخصصی در تحلیل تکنیکال است که برای اولین بار از سال ۲۰۱۱ در بازار کریپتو کارنسی مورد استفاده قرار گرفت. این شاخص به شکلی طراحی شده است که نوسانات قیمت را برای شما قابل پیشبینیتر میکند. پس وجود آن میتواند شما را به یک تریدر حرفهای تر تبدیل کند. در این مطلب قصد داریم تا بیشتر در مورد این شاخص مفهومی صحبت کنیم. اطمینان داریم که در انتهای مطلب قادر خواهید بود معاملات پرسودتری انجام بدهید. از این رو توصیه میکنیم حتما تا انتها همراه ما باشید.
اندیکاتور بولینگر باند یا باند بولینگر چیست؟
همان طور که از نامش پیداست، شاخص بولینگر باند اولین بار توسط شخصی به نام جان بولینگر در دهه ۸۰ میلادی توسعه داده شد. اما برای اولین بار به شکل حرفهای در سال ۲۰۱۱ مورد استفاده قرار گرفت. این ابزار تخصصی از یک میانگین متحرک ساده و دو کانال دیگر که توسط انحراف معیار ایجاد شده، تشکیل شده است.
استفاده از مفهوم انحراف معیار باعث شده است تا نوسانات قیمت در اغلب موارد محدود به دو باند بالایی و پایینی بشود. این موضوع میتواند کار یک تریدر را برای پیشبینی سادهتر کند. در نگاه اول متوجه سه خط مختلف در اندیکاتور بولینگر باند خواهید شد که خطوط بالایی و پایینی بر اساس انحراف معیار ایجاد شدهاند.
خط وسط، میانگین متحرک ساده است که بر اساس دوره خاصی تعیین میشود. در تنظیمات پیش فرض، این دوره ۲۰ روزه است که برای این شاخص انتخاب شده است. دو خط دیگر نشاندهنده حداکثر و حداقل نوسان قیمتی هستند به شکلی که حداکثر قیمت در خط بالایی و حداقل قیمت در خط پایینی مشاهده میشود.
در فاصله بین خطوط بالایی و پایینی، پهنای باند قرار دارد که بسته به نوسانات قیمت، در حال تغییر است. در زمانی که نوسانات زیاد باشد، باند بولینگر پهن میشود و هنگامی که نوسانات ناچیز باشند، باند تا حد ممکن فشرده میشود. معمولا محدودههای فشرده میتوانند نشان از یک حرکت قوی در آینده باشند که هر چه باند باریکتر باشد، احتمالا حرکت قویتری ایجاد خواهد شد.
گروهی از تحلیلگران معتقد هستند که قیمت با برخورد به باند بالایی نزولی خواهد و یا برعکس، قیمت در برخورد با باند نزولی، روندی کاهشی در پیش خواهد گرفت. این تصور عموما اشتباه است و میتواند منجر به خوانش اشتباه در بازار بشود.
تفسیر باندهای اندیکاتور بولینگر باند
در ادامه آموزش اندیکاتور بولینگر باند، به بررسی نحوه محاسبه و مفهوم هر یک از خطوط موجود در این اندیکاتور میپردازیم. همان طور که اشاره شد، باند بالایی، باند پایینی و خط میانگین متحرک ساده از بخشهای مهم شاخص بولینگر باند هستند که اطلاعاتی در مورد دادههای قیمتی خواهند داد.
در وسط، خط میانگین متحرک ساده مشاهده میشود که به محاسبه میانگین قیمت در گذشته میپردازد. برخلاف میانگین متحرک نمایی، این ابزار به تمامی دادهها وزن یکسانی میدهد. دوره زمانی انتخاب شده برای این خط بسته به اهدافی که دنبال میشود، متفاوت است. معمولا تریدرهای کوتاه مدت، دوره ۵ الی ۱۴ روزه و تریدرهای بلند مدت دورههای ۲۰ الی ۵۰ روزه را انتخاب میکنند.
باند بالایی، بخش دیگری از شاخص بولینگر باند است که با استفاده از انحراف معیار محاسبه میشود. برای محاسبه این خط، میانگین متحرک ساده با چندین برابر انحراف معیار جمع میشود که این نسبت معمولا دو برابر انحراف معیار است. اکنون باید تا حدودی نحوه محاسبه باند پایینی را هم درک کرده باشید. باند پایینی هم به شیوهای مشابه از کم کردن دو برابر انحراف معیار از میانگین متحرک ساده، حاصل میشود.
موارد استفاده از اندیکاتور بولینگر باند
بولینگر باند میتواند با توجه به دادههایی که در اختیار قرار میدهد، برای بررسی واکنش قیمت مورد استفاده قرار بگیرد اما شاید یکی از مهمترین کاربردهای آن، شناسایی روند قیمت و تایید محدودههای شکست است. قبل از اینکه به بررسی دقیقتر موارد استفاده بپردازیم، بهتر است تا اصول کلی اندیکاتور بولینگر باند را بشناسیم.
هر چه دوره زمانی کوتاهتری برای اندیکاتور در نظر بگیرید، قیمت شکستهای بیشتری ایجاد خواهد کرد. این موضوع با توجه به نحوه محاسبه اندیکاتور کاملا قابل توجیه است. یکی از تصورات غلطی که در مورد این شاخص وجود دارد این است که قیمت پس از برخورد به باندهای بالایی یا پایینی، روندی معکوس را آغاز خواهد کرد. این در حالی است که این تصور کاملا اشتباه بوده و باید در چنین مواقعی، از اندیکاتورهای دیگر استفاده کنید تا بتوانید تصمیم بهتری بگیرید. اگر در ابزارهای دیگر احتمال نوسان قیمتی بیشتر بود، احتمالا روند شکل گرفته ادامهدار خواهد بود، در غیر این صورت فرضیه اولیه مطرح شده تایید میگردد.
اگر قیمت از باند بالایی و یا پایینی خارج شد، احتمال اینکه قیمت بازگردد، بیشتر است به همین دلیل میتوان به ورود به موقعیتهایی که در جهت عکس روند اصلی است، فکر کرد. حال با استفاده از این نکات مهم قصد داریم تا چندین مورد از موارد استفاده از اندیکاتور بولینگر باند را بررسی کنیم.
1. فشردگی (The squeeze)
فشردگی یکی از مهمترین کاربردهای شاخص بولینگر باند است که میتواند تا حدودی نوسانات بعدی را پیشبینی کند. معمولا زمانی در این شاخص فشردگی مشاهده خواهید کرد که دو باند بالایی و پایینی به یکدیگر نزدیک شوند. در این شرایط میانگین متحرک ساده که خط وسط اندیکاتور را تشکیل میدهد، محدود میشود. اما چه زمانی در اندیکاتور فشردگی مشاهده میشود؟ زمانی که نوسانات قیمت کاهش پیدا میکنند، باندها به یکدیگر نزدیک میشوند. چنین شرایط سیگنال خوبی را برای افزایش نوسان قیمتی ایجاد میکند.
معمولا انتظار میرود هر چه قیمت بیشتر در این شرایط بماند، حرکت بعدی قویتری داشته باشد. نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که خطوط و میانگین متحرک به هیچ وجه هشداری مبنی بر زمان قطعی نوسان قیمتی نخواهند داد. فشردگی تنها به منزله هشداری است که احتمال نوسان به نسبت پرقدرت تر بعدی را خواهد داد. از این رو میتوان با استفاده از ابزارهای دیگر، به دنبال فراهم شدن شرایط لازم برای نوسان قیمت بود.
2. شکست
تقریبا میتوان ادعا کرد که چیزی نزدیک به ۹۰ درصد نوسانات قیمت مابین دو باند اندیکاتور بولینگر انجام میشود. اما این احتمال هم وجود دارد که این باندها مورد شکست قرار بگیرند. چیزی که اهمیت دارد این است که این شکستها هشدار مبنی بر جهت آتی روند و یا قدرت آن نخواهند داد. پس اگر بر فرض مثال باند بالایی شکسته شد، نباید آن را نوعی سیگنال قوی برای ادامه حرکت قیمت در نظر گرفت.
3. برگشت قیمت
یکی دیگر از موارد استفاده اندیکاتور بولینگر باند، تعیین احتمال بازگشت قیمت است. اشاره شد که غالبا بیشتر تغییرات قیمت میان دو باند این اندیکاتور صورت میگیرد. پس مواقعی که قیمت در حال نوسان خارج از این باندها است، میتواند به عنوان نقطهای برای برگشت قیمت به حساب آورده شود.
خروج قیمت از باندها نشان دهنده حرکت قیمتی به نسبت قوی است و تا حدودی این سیگنال را ایجاد میکند که قیمت تمایل به بازگشت دارد. باز هم همانگونه که بارها اشاره شد، نباید این موارد به عنوان سیگنال قطعی برای خرید و فروش در نظر گرفته بشوند. بهتر است به دنبال مشاهده چنین علامتی، منتظر تایید سایر نشانهها بود. در این صورت شانس شما برای موفقیت بیشتر خواهد شد.
در کل با توجه به نحوه محاسبه شاخص بولینگر باند میتوان دریافت که شناسایی نوع روند و میزان نوسانات احتمالی آن در آینده از کاربردهای این اندیکاتور است که میتواند دید بهتری از وضعیت چارت به ما بدهد.
نحوه استفاده از اندیکاتور باند بولینگر
زمانی میتوانید به بهترین شکل از اندیکاتور بولینگر باند استفاده کنید، که با نکات تفسیر و نبایدهای استفاده از آن آشنا باشید. چیزی که در درجه اول از شاخص بولینگر باند انتظار میرود، مشخص کردن نواحی خرید و فروش بیش از حد است. چنین شرایطی ممکن است در اندیکاتورهای دیگری مانند RSI هم رخ بدهد. هنگامی که قیمت به باند بالایی اندیکاتور برخورد میکند، شرایط خرید بیش از حد را نشان میدهد و در نقطه مقابل هنگامی که قیمت به باند پایینی میرسد، شرایط اشباع فروش را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید: آموزش اندیکاتور RSI
برخلاف تصوری که میان گروهی از تریدرهای آماتور وجود دارد، این نواحی محدودههای اشباع خرید یا فروش نیستند. زمانی که صحبت از اشباع میشود، انتظار برگشت قیمت تقویت میشود. اما بررسیها نشان میدهد که اتفاقا قیمت حرکات اصلی خود را در چنین نواحی انجام داده است.
باید از اندیکاتور بولینگر باند به عنوان یک ابزار تاییدی استفاده کرده و به بررسی واکنشهای قیمت بپردازید. دریافت سیگنال خرید یا فروش و پیشبینی جهت حرکت بعدی قیمت، از اشتباهات رایج در استفاده از این شاخص هستند.
معمولا اندیکاتورهای RSI یا MACD از جمله ابزارهایی هستند که بازدهی شاخص بولینگر باند را افزایش میدهند. از این رو بد نیست تا در استراتژی معاملاتی خود از آنها هم استفاده کنید.
بیشتر بخوانید: اندیکاتور مکدی
استراتژی معاملاتی با استفاده از بولینگر باند
با استفاده از اندیکاتور بولینگر باند میتوان یک استراتژی قوی برای استفاده از برگشت قیمت ایجاد کرد. در این بخش دو استراتژی مهم و ثابت شده با استفاده از این شاخص بررسی میشوند.
الگوی W
الگوی W تقریبا چیزی مانند کف دو قلو در پرایس اکشن است که در انتهای یک روند نزولی ایجاد میشود. این الگو بیشتر به عنوان یک الگو برای اتمام روند نزولی استفاده میشود. در اندیکاتور بولینگر باند، قیمت برای بار اول باند پایینی را خواهد شکست. سپس صعودی تا نزدیکی خط میانگین متحرک خواهد داشت و از آن جا مجدد به سمت پایین حرکت کرده و کف جدیدی ایجاد میکند. این کف جدید معمولا در نزدیکی همان کف قبلی است، اما میتواند تا حدودی کمتر یا بیشتر از آن هم باشد. ایجاد الگوی w در شرایطی که قیمت در تایم فریم بالاتر در نزدیکی یک ناحیه حمایتی است، میتواند منجر به ایجاد سیگنالی قوی برای برگشت قیمت بشود.
الگوی M
اصول و مکانیسم این الگو مشابه الگوی قبلی است، با این تفاوت که الگوی M در انتهای یک روند صعودی دیده میشود. میتوانید با توجه به قرارگیری قیمت در یک ناحیه مقاومتی، سایر موارد را متناسب با الگوی W همگام کنید.
مزایا و معایب استفاده از اندیکاتور بولینگر باند
هر چند که شاید بیشتر به مزایای اندیکاتور بولینگر باند پرداخته شود، اما مطمئنا این شاخص هم نقصهایی برای تحلیل بازار خواهد داشت. به طور مشخص زمانی میتوانید در مورد استفاده از بولینگر باند در تحلیل بازار تصمیم بگیرید که به طور دقیق با ویژگیهای آن آشنا شوید. در این بخش قصد داریم در مورد مزایا و معایب این تکنیک صحبت کنیم تا دقیقتر آن را بشناسید.
مزایا
بولینگر باند به عنوان یک شاخص مهم برای تحلیل بازار استفاده میشود. همین جمله میتواند به خوبی میزان کارایی و مزیتهای این شاخص را نشان بدهد. با این وجود ما قصد نداریم تنها به این ویژگی بسنده کنیم و قصد داریم تا دقیقتر علت پرکاربرد بودن بولینگر باند را بررسی کنیم.
1. دادههای قیمتی را به شکلی ساده نمایش میدهند
تنها با دانستن مختصری از نحوه محاسبات این شاخص، قادر خواهید بود از آن برای تحلیل بازار استفاده کنید. بولینگر باند تغییرات قیمت را به شکلی ساده به نمایش در میآورد که تحلیل آن برای تریدرهای بازار بسیار ساده خواهد بود.
2. تمام ویژگیهای مورد نیاز برای یک معامله را مشخص میکند
استفاده از حد ضرر و تارگت قیمت از موارد ضروری برای ورود به هر معاملهای است که باید برای مدیریت سرمایه صحیح در نظر گرفته شوند. اما همین موارد گاهی به عنوان یک نقص برای معاملات باز شده محسوب میشوند. این مشکل بیشتر مختص به تریدرهایی است که محدودههای مناسبی را برای حد ضرر و یا تارگت قیمتی تعیین نمیکنند. اندیکاتور بولینگر باند، ابزاری است که میتواند محدودههای معتبری برای حد ضرر و یا هدف قیمتی تعیین کند. از این رو سیگنالهای آن میتوانند ریسک به نسبت کمتری در مقایسه با سایر ابزار پیدا کنند.
3. برای همه داراییها قابل استفاده است
بولینگر باند شما را محدود به یک دارایی و یا دوره زمانی مشخص نمیکند. به راحتی میتوانید از این شاخص برای تحلیل همه داراییها در تایمفریمهای مختلف استفاده کنید. این ویژگی کمک میکند تا در استراتژیهای گوناگونی قابلیت استفاده داشته باشد.
معایب
اگر محدودیتهای استفاده از یک ابزار زیاد باشد، احتمالا کارایی چندانی برای تحلیلگران نخواهد داشت. این موضوع در مورد شاخص بولینگر باند صادق نیست، چراکه با وجود گذشت چندین سال همچنان به عنوان یک ابزار تخصصی توسط بخش قابل توجهی از تریدرها به کار گرفته میشود. با این وجود اما چنین ویژگی نمیتواند به مفهوم بدون نقص بودن بولینگر باند باشد. در ادامه معایب و محدودیتهای این شاخص مورد بررسی قرار میگیرد.
1. ابزاری مستقل نیست
حتی طرفداران سرسخت بولینگر باند هم معتقد هستند که این ابزار به تنهایی نمیتواند سیگنالهای دقیقی ایجاد کند. از این رو همیشه نیاز به ابزارهای مکمل برای تایید سیگنالهای ارائه شده میباشد. این موضوع میتواند محدودیتهایی را برای ایجاد یک استراتژی قوی ایجاد کند.
2. سیگنالهای کاذب
سیگنالهایی که توسط بولینگر باند صادر میشود، به طور کلی وابسته به شرایط بازار میباشد. عملکرد این شاخص در همه بازارها یکسان نیست و بررسیها نشان میدهد در بازارهایی که قیمت روندی پرقدرت شروع کرده است، کارآیی مناسبی نخواهد داشت. این رو در چنین شرایط باید بیشتر در مورد سیگنالهای اندیکاتور بولینگر باند احتیاط کرد. استفاده از ابزارهای مکمل میتوانند سیگنالهای کاذب را فیلتر کرده و اعتبار بیشتری به تحلیلهای صورت گرفته بدهد.
3. نحوه محاسبه
پایه محاسبات بولینگر بر اساس انحراف معیار است که این مفهوم از توزیع نرمال پیروی میکند. اما چیزی که در بازار اتفاق خواهد افتاد، همیشه از توزیع نرمال پیروی نمیکند. این موضوع میتواند منجر به محاسبات اشتباه در برخی از نوسانهای قیمت بشود.
4. عدم توجه به معیارهای مهم تاثیرگذار بر قیمت
چیزی که شاخص بولینگر باند به آن توجه میکند، بررسی دادههای قیمتی در گذشته است. هر چند که طرفدارن تحلیل تکنیکال معتقد هستند در نهایت همه چیز در همین دادهها خلاصه میشود، اما مطمئنا تحلیل بنیادی و اخبار بیرونی هم میتوانند در سوگیری قیمت نقش داشته باشند.
5. برای پیشبینی بازار مناسب نیست
اندیکاتور بولینگر باند، به تغییرات قیمت واکنش خواهد داد اما نمیتواند برای پیشبینی بازار مورد استفاده قرار بگیرد. قیمتها در اثر نوسانات به باندهای بالایی و پایینی برخورد کرده و واکنش خواهند داد. همچنین استفاده از میانگین متحرک ساده یک ویژگی منفی دیگری را به این ابزار افزوده است. سیگنالهای شاخص بولینگر باند، غالبا از نوع تاخیری هستند و از این رو شاید در زمان مناسبی فرصت معاملاتی ایجاد نکنند.
مقایسه باندهای بولینگر و کانال های کلتنر
اندیکاتور بولینگر باند و کانالهای کلتنر از ابزاری هستند که معمولا به دلیل ظاهر مشابه، با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. وجود دو باند بالایی و پایینی و خط در وسط از مواردی است که در هر دو اندیکاتور یکسان میباشند. اما تفاوتهایی وجود دارند که باعث متمایز شدن آنها از یکدیگر میشوند. در این بخش قصد داریم این تفاوتها را بررسی کنیم.
چیزی که به وضوح در میان تفاوتهای این دو ابزار دیده میشود، نحوه محاسبه آنها است. در بولینگر باند، خط وسط میانگین متحرک ساده است اما در کانالهای کلتنر، خط وسط میانگین متحرک نمایی است. مشخصا میانگین متحرک نمایی، حساسیت بیشتری به تغییرات قیمت داشته و از این رو شاید معیار دقیقتری باشد.
باندهای بالایی و پایینی در این دو ابزار، از موارد دیگر تفاوت هستند. در حالی که در اندیکاتور بولینگر باند، باندهای بالایی و پایینی به وسیله انحراف استاندارد تعیین میشوند، در اندیکاتور کانالهای کلتنر، این میانگین دامنه واقعی یا همان ATR است که مورد استفاده قرار میگیرد. این تفاوت باعث میشود تا خطوط ایجاد شده از نظر ظاهری، صافتر بوده و نوسان کمتری داشته باشند.
روش تنظیم داده ها در اندیکاتور
تنظیمات پیش فرض اندیکاتور بولینگر باند بر روی دوره ۲۰ روزه تنظیم شده است که این تنظیمات پیشنهاد طراحی این سیستم معاملاتی یعنی جان بولینگر است. اما سوال اصلی این است که آیا میتوان بسته به سبک معاملاتی این تنظیمات را تغییر داد؟ خوشبختانه میتوان بسته به استراتژی و نوع دارایی معامله شده، تنظیمات این شاخص را بهینه سازی کرد. پس هر تریدر قادر خواهد بسته به سبک معاملاتی، بهترین دوره را انتخاب کند. اما قبل از ایجاد تغییرات بهتر است تا کمی در مورد نحوه تغییرات بیشتر بدانید. همان طور که اطلاع دارید، انحراف معیار مفهومی است که با استفاده از میانگین متحرک محاسبه میشود. از این رو تغییر در دوره زمانی میانگین متحرک میتواند بر دوره زمانی انحراف معیار هم تاثیر مستقیم داشته باشد، پس با زیاد کردن تایم فریم مویینگ اوریج، تایم فریم انحراف معیار هم به صورت خودکار افزایش مییابد.
در حالت پیش فرض که دوره زمانی میانگین متحرک، ۲۰ روز است، انحراف معیار ۲ در نظر گرفته میشود. بولینگر پیشنهاد داد در دوره زمانی ۵۰ روزه، ضریب انحراف معیار به ۲.۱ افزایش پیدا کند. همچنین در میانگین متحرک ساده با دوره ۱۰ روزه، این ضریب به عدد ۱.۹ کاهش پیدا کند. نحوه تغییرات در اندیکاتور بولینگر باند به همین شکل بسته به تایم فریم انتخابی، تغییر پیدا خواهد کرد. اما اکنون زمان است که به بررسی نحوه اعمال این تغییرات بپردازیم.
اولین قدم برای ایجاد تغییر در تنظیمات این شاخص، فعال کردن آن است. برای این کار باید از قسمت اندیکاتورها عبارت BB را جستجو کنید. با کلیک بر روی این عبارت، اندیکاتور برای شما فعال میشود. معمولا نوار ابزار مربوط به این شاخص، در سمت چپ و بالای چارت نمایش داده میشود. انتخاب گزینه setting باعث میشود تا تنظیمات قابل تغییر بر روی این شاخص برای شما فعال شود. برای تغییر در دوره زمانی میانگین متحرک، باید به بخش input و در ادامه بخش length وارد شوید. در این بخش قادر خواهید بود میانگین متحرک را بسته به شرایط معاملاتی خود تغییر دهید. اما در مورد سایر پارامترها باید چه کنیم؟
ضریب انحراف معیار، پارامتر دیگری است که میتوانید آن را تغییر دهید. برای این کار باز هم میتوانید از طریق قیمت input و در ادامه قسمت mult اقدام کنید. این تنظیمات بیشتر مربوط به فرمول و نحوه محاسبات اندیکاتور بولینگر باند بود. ظاهر و رنگ خطوط هم از موارد دیگری هستند که بسته به سلیقه شما قابل تغییر خواهند بود. از قسمت style میتوانید تغییرات مد نظر خود را اعمال کنید.
نتیجهگیری
اندیکاتورها هر چند که هیچگاه به عنوان یک ابزار مستقل برای معامله در نظر گرفته نمیشوند، اما میتوانند به شناخت موقعیتهای مساعد در بازار کمک کنند. اندیکاتور بولینگر باند، یکی از همین ابزارها است که بر پایه یک اصل مهم در ریاضی یعنی انحراف معیار ایجاد شده است. در این مطلب سعی کردیم به شکلی کلی در مورد تمام جزئیاتی که از این اندیکاتور نیاز دارید مانند مفاهیم، نحوه استفاده، مزایا، معایب و غیره صحبت کنیم. باید اطمینان داشته باشید که وجود این ابزار میتواند بازدهی بهتری برای شما ایجاد کند، از این رو بهتر است از این شاخص مهم که اکنون کامل با آن آشنا هستید، استفاده کنید.
سوالات متداول
۱. شاخص بولینگر باند با چه محدودیتهایی همراه است؟
این ابزار به صورت مستقل نمیتواند سیگنالهای مطمئنی صادر کند.
۲. اندیکاتور بولینگر باند چه چیزی را نشان میدهد؟
بولینگر باند به تریدرها کمک میکند تا بر اساس این ایده که بازار بر اساس قیمت در حال حرکت است، داراییهای موجود در بازار را تحلیل کنند. همچنین شناسایی محدودههای خرید و یا فروش بیش از حد از جمله کاربردهای این ابزار است.
۳. کدام اندیکاتورها در کنار بولینگر باند کارایی بالاتری دارند؟
بسته به شیوه تحلیل بازار، اندیکاتورهای زیادی میتوانند در کنار بولینگر باند استفاده بشوند، اما RSI از اندیکاتورهایی است که نشان داده میتواند فرصتهای مطلوبی در کنار بولینگر باند ایجاد کند.
۴. شاخص بولینگر در چه تایم فریمی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد؟
هر چند که این موضوع تا حد زیادی وابسته به استراتژی تریدر دارد، اما غالبا دوره زمانی ۲۰ روزه برای میانگین متحرک شاخص بولینگر باند استفاده میشود.
با بهرهگیری از مطالب ارائه شده در سایت آکادمی شامی، میتوانید همه اطلاعات لازم برای شروع و حرفهای شدن در حوزه معاملهگری را به دست بیاورید. پیشنهاد ما به شما استفاده از آموزش معاملهگری کربن است. همچنین اگر نیاز به مشاوره دارید مشاوران آکادمی شامی آماده ارائه خدمات و مشاوره رایگان به شما هستند. برای درخواست مشاوره لطفا فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته شود.