الگوی هیکاکی نوعی الگوی کندلی است که جهت حرکات کوتاه مدت قیمت را نشان می‌دهد. الگوهای کندلی مجموعه‌ای از چندین کندل مختلف هستند که انتظار بعدی ما از جهت قیمت را مشخص می‌کنند. این الگوها با طرز شگفت‌انگیزی در بازار تکرار خواهند شد و از این رو پرطرفدار شده‌اند.

البته همانند همه ابزارهای تحلیل تکنیکال، این الگو‌ها هم همیشه با قطعیت ادامه بازار را نشان نمی‌دهند.‌ در این مطلب با نحوه معامله با هیکاکی و روش‌های بهینه کردن آن آشنا خواهید شد.

الگوی هیکاکی چیست؟

یکی از اصول مهم در دانش تحلیل تکنیکال، تکرارپذیری است. معامله‌گران فنی به دنبال تغییرات قیمت در گذشته هستند، چراکه اطمینان دارند بسیاری از نواحی مهم یا الگوهای قیمتی در آینده بازهم تکرار خواهند شد. بنابراین با شناسایی الگو‌های مناسب می‌توان نقاط بهتری برای ورود به معاملات ایجاد کرد.

الگوی هیکاکی از کنار هم قرار گرفتن چندین کندل ایجاد می‌شود. این کندل‌ها به خوبی احساسات فعالان را در لحظه به نمایش می‌گذارند و به همین دلیل از طریق آن‌ها می‌توان پیش‌بینی کرد که معامله‌گران قدرتمند چه در ذهن دارند. هیکاکی نوعی واژه ژاپنی است و به معنای قلاب است.

این الگو در حقیقت همان inside bar false breakout است که توسط دانیل ال چسلر ایجاد شد. در این الگو ابتدا یک حرکت خلاف جهت روند اصلی ایجاد می‌شود که کوتاه مدت بوده و پس از آن محدوده مورد نظر شکسته شده و حرکت قبلی ادامه پیدا می‌کند. دقیقا همین برگشت موقت جایی است که بیشتر تحلیل‌گران را با تصور شکست کاذب به اشتباه می‌اندازد.

دو کندل ابتدایی در این الگو مشابه الگوی هارامی ثبت می‌شوند. از این رو بسیاری به فکر شکست کاذب می‌افتند در حالی که کندل‌های بعدی روند دیگری را شکل می‌دهند.

رنگ این دو کندل و اینکه قیمت پایانی بالا یا پایین بسته شوند، اهمیت چندانی در اعتبار الگو ندارند. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که کندل دوم در محدوده قیمت بالایی و پایینی کندل قبلی خود معامله بشود. شکل‌گیری کندل‌های بعدی معمولا در خلاف جهت حرکت قبلی قیمت است که بازهم تصور برگشت را در میان معامله‌گران تقویت می‌کند.

اما در نهایت یک کندل قوی است که محدوده مورد نظر را می‌شکند و به حرکت موقت قیمت پایان می‌دهد. این یک الگوی مهم برای ترید در مناطق حمایتی یا مقاومتی است که با دو ستاپ صعودی یا نزولی شکل می‌گیرد. در ادامه این دو الگو را بررسی می‌کنیم.

الگوی هیکاکی صعودی

همان‌طور که مشخص است، پس از شکل‌گیری الگوی هیکاکی صعودی، قیمت به رشد خود ادامه می‌دهد. این الگو معمولا در محدوده یک ناحیه مقاومتی دیده می‌شود. همان طور که اشاره شد، شروع با یک الگوی اینساید بار یا همان هارامی است. پس در ابتدا شاهد یک حرکت صعودی قوی و به نسبت تهاجمی برای شکست مقاومت هستیم. اما کندل دوم که یک کندل ضعیف است، نمی‌تواند سقفی بالاتر ثبت کند.

کندل سوم معمولا به صورتی تشکیل می‌شود که دارای کفی پایین‌تر از کف کندل دوم و همچنین سقفی پایین‌تر از سقف کندل دوم است. دو کندل اولی که مشابه الگوی هارامی هستند، فرضیه برگشت روند را در ذهن معامله‌گران تقویت می‌کنند. کندل‌های ثبت شده پس از کندل سوم هم در جهت کاهش و این حرکت موقتی هستند. معمولا گروهی از معامله‌گران در این شرایط وارد پوزیشن شورت با حد ضرر بالاترین قیمت کندل اول می‌شوند.

اما پس از ایجاد تعدادی کندل ضعیف و نزولی، قیمت با یک کندل قوی و صعودی ناحیه مقاومتی را می شکند و سقفی بالاتر ثبت می‌کند. این ناحیه همان جایی است که حد ضرر تعدادی از معامله‌گران را فعال می‌کند. به دنبال فعال شدن حد ضرر و وارد شدن تعداد بیشتری از تریدرها به پوزیشن خرید، قدرت خریداران تقویت می‌شود. همین ویژگی می‌تواند خود به حرکت صعودی کمک کند. پس ابتدا شاهد یک حرکت نزولی و موقت بودیم و پس از آن قیمت حرکت صعودی خود را آغاز کرد.

الگوی هیکاکی نزولی

الگوی هیکاکی نزولی شکل دیگری از این الگو است که در نزدیکی یک حمایت شکل می‌گیرد. احتمال وقوع این الگو کمتر از نوع صعودی بوده اما اصول کلی تقریبا همانند الگوی صعودی است. باز هم شروع هیکاکی نزولی، با یک الگوی اینساید بار است. نکته‌ای که باید توجه کنید این است که رنگ کندل اولی اهمیت زیادی در الگو ندارد. هر چند که معمولا شروع با یک کندل تهاجمی قرمز برای شکست حمایت است، اما این کندل می‌تواند به رنگ سبز هم باشد.

طبیعی است که تشکیل یک کندل صعودی می‌تواند کار معامله‌گران را برای پیش‌بینی قیمت سخت‌تر کند، چراکه این کندل و کندل سوم به نوعی توجه فعالان را به سطح حمایتی نشان می‌دهد. کندل دوم نوعی کندل کوچک است که به نوعی تثبیت کندل قبلی را نشان می‌دهد. محدوده قیمت بالایی و پایینی در این کندل نباید از کندل قبلی خود بیشتر برود. کندل سوم بازهم یک کندل نزولی است که سقف و کفی بالاتر از کندل دوم دارد.

حتی سقف این کندل هیکاکی از کندل اول هم بیشتر است. تا اینجا همه چیز نشان از واکنش نشان دادن قیمت به سطح حمایتی و برگشت آن دارد. اما کندل‌هایی که در ادامه ثبت می‌شوند، باعث برگشت قیمت می‌شوند. ابتدا تعدادی کندل ضعیف و قرمز که برآیند آن‌ها به سمت حمایت است شکل می‌گیرد.

در نهایت یک کندل قوی قرمز، حمایت را شکسته و کفی کمتر از تمامی کندل‌های قبلی حتی کندل قرمز رنگ ثبت می‌کند. دقیقا مشابه با شرایط قبلی، در این محدوده‌ فعال شدن حد ضرر خریداران و افزایش قدرت فروشندگان به ادامه روند نزولی کمک می‌کند.

نحوه شناسایی الگوی هیکاکی

احتمالا برای تریدر‌های آماتور کار با الگوی هیکاکی که یک الگوی کندلی نسبتا پیچیده است، سخت باشد. شکل‌گیری کندل‌ها مشابه الگوی هارامی و کندل‌هایی که در ادامه زده می‌شوند، ممکن است عده‌ای را به سمت و سوی دیگری ببرد. بنابراین قصد داریم تا با بررسی نحوه شناسایی هیکاکی، کار را برای شما راحت‌تر کنیم.

اغلب الگوهای کندلی باید در نزدیکی یک ناحیه حمایتی یا مقاومتی بررسی شوند. پس اگر قیمت در شرایط اصلاح در میانه یک روند است، این الگو اعتبار زیادی ندارد. جستجو برای یک ناحیه برگشتی مهم می‌تواند بسیار از موقعیت‌های دیگر را برای شما فیلتر کند. بهتر است در این نواحی هم بیشتر به حرکات تهاجمی توجه کنید. معمولا پس از این حرکات، یک الگوی قیمتی معکوس و در نهایت هیکاکی ایجاد می‌شود.

شروع الگوی هیکاکی با کندل اینساید بار است. این الگو همانند الگوی هارامی است و از این رو شناسایی آن چندان سخت نیست. حال برای اینکه صعودی یا نزولی بودن هیکاکی را درک کنیم، باید به کندل سوم توجه کنیم. صعودی بودن کندل سوم می‌تواند ما را به سمت الگوی هیکاکی نزول ببرد.

در مورد شکل‌گیری هر دو الگو در بخش قبلی صحبت شد، از این رو با نوع کندل‌هایی که در ادامه ایجاد می‌شوند، آشنا هستید. کندل نزولی قوی در نهایت می‌تواند هیکاک نزولی را تایید کند. در الگوی صعودی هم شروع تقریبا مشابه است. اما کندل سوم کفی پایین‌تر ایجاد می‌کند که همین کندل می‌تواند ما را به سمت الگوی صعودی هیکاکی ببرد.

مزایا و معایب الگوی هیکاکی

الگو‌های کندلی هر چند که طرفداران زیادی دارند اما با محدودیت‌هایی هم همراه هستند. حال به نظر شما آیا استفاده از چنین الگوهایی مناسب هستند یا خیر؟ برای تصمیم‌گیری بهتر باید نقاط قوت و ضعف الگوی هیکاکی را بشناسید. در ادامه همراه ما باشید.

مزایا

1. بهبود بازدهی ماهانه

الگوی هیکاکی در محدوده‌هایی که تصمیم‌گیری برای معامله‌گران سخت است، کاربرد پیدا می‌کند. این الگو به اکثر معامله‌گران کمک می‌کند تا در تله دام‌های معاملاتی که باعث زیان‌دهی می‌شوند، نیافتند. همیشه تصمیم‌گیری در نقاط حمایت و مقاومت در مورد ادامه یا برگشت روند سخت است. این الگو به شناسایی شکست‌های کاذب و عدم انجام معامله در جهت آن‌ها کمک می‌کند.

2. کاربردی در همه بازارها

الگوهای کندلی در تمامی تایم فریم‌ها دیده می‌شوند، پس می‌توان از آن‌ها در هر شرایطی فرصت‌های معاملاتی ایجاد کرد. البته طبیعی است که در تایم فریم‌های بالا اعتبار الگو بیشتر است. این الگو مخصوص به بازار فارکس یا کریپتو هم نمی‌شود و در هر بازاری که بتوان به چارت دسترسی داشت، می‌توان از آن استفاده کرد. سازگار بودن با تمام تایم فریم‌ها باعث شده تا هیکاکی برای بیشتر سبک‌های معاملاتی هم سازگار باشد.

3. کمک به سود بردن از موقعیت‌های پنهان

هیکاکی به نسبت سایر الگوهای کندلی مانند چکش یا پوشای صعودی و نزولی کمتر شناخته شده است. این ویژگی می‌تواند یک مزیت مهم برای معامله‌گران ایجاد کند. در شرایطی که مابقی تریدرها درگیر ورود به معامله اشتباه هستند، شما حرکت قیمت و تله‌ای که وجود دارد را به خوبی شناسایی کرده و می‌توانید از آن به سود برسید.

معایب

1. نداشتن نرخ موفقیت بالا

هیکاکی به تنهایی نمی‌تواند سیگنال‌های قابل اعتمادی ارائه کند. بررسی‌های انجام شده در بک تست‌ها نرخ نزدیک به تصمیم‌گیری تصادفی را نشان داده است. اما بررسی حجم به همراه استفاده از اندیکاتورها و پارامترهای دیگر می‌تواند نرخ موفقیت را بسیار بیشتر کند. بنابراین به طور واضح، این الگوی کندلی به تنهایی ابزار قابل اعتمادی برای ورود به معامله نیست.

2. نیاز به ابزار‌های مکمل برای تایید

در یک ستاپ معاملاتی با نرخ سودآوری مناسب، الگوی هیکاکی به همراه سایر ابزارها استفاده می‌شود. همیشه مشاهده این الگو نمی‌تواند فرصت ایده‌آلی برای معامله ایجاد کند. معمولا نیاز به ابزاری است که بتواند سیگنال‌های کاذب را فیلتر کند. برای تریدرهای آماتور، انتخاب ابزار مکمل و صحیح می‌تواند دشوار باشد. باید ابزارهایی به عنوان مکمل استفاده بشوند که بتوانند پارامترهای مورد نیاز مانند حجم یا قدرت خرید را اضافه کنند.

3. شناسایی به نسبت دشوار

الگوی هیکاکی یک الگوی کندلی نسبتا دشوار خصوصا برای تریدرهای تازه وارد است که شاید به خوبی توسط آن‌ها در بازار شناخته نشود. همچنین معمولا همه تحلیل‌گران تفسیر یکسانی از شکل‌گیری این الگو ندارند. این باعث می‌شود تا کارایی این الگو به نوعی کاهش پیدا کند. البته به مرور شناسایی هیکاکی در بازار ساده‌تر می‌شود، چون الگویی است که به نسبت زیاد در بازار دیده می‌شود. از این نظر در صورتی که معامله‌گر بتواند در شناسایی آن به تسلط دست پیدا کند، می‌تواند فرصت‌های بیشتری در اختیار داشته باشد.

تعیین نقاط ورود در الگوی هیکاکی

ساده‌لوحانه است اگر بخواهیم برای همه تریدرها یک الگو مشخص و ثابت تعیین کنیم. هر فردی بسته به خصوصیات شخصیتی، اهداف و سرمایه‌ای که در نظر دارد، سبک‌های متفاوتی برای معامله خود انتخاب می‌کند. برای مثال زمانی که مقدار سرمایه کم است، معمولا افراد به دنبال ریسک بیشتری برای معاملات خود می‌روند. اما با وجود همه این موارد، قصد داریم یک سبک معاملاتی مناسب را با استفاده از الگوی هیکاکی بررسی کنیم.

همانند همه استراتژی‌های موفق، مدیریت ریسک باید در نظر گرفته بشود. پس باید حد ضرر و ریسک به ریوارد معقولی برای هر پوزیشن خود داشته باشید. بهتر است زمانی به پوزیشن وارد شوید که ریسک به ریوارد شما ۱ به ۲ باشد. به عبارتی تارگت قیمتی شما باید ۲ برابر حد ضرری باشد که تعیین می‌کنید. در پوزیشن خرید، محدوده مناسب برای ورود شما می‌تواند بالاترین قیمت کندل دوم باشد. در این محدوده عموما حد ضرر پوزیشن‌های فروش فعال شده و از این رو معمولا اگر قیمت از این سطح عبور کند، روند صعودی خواهد شد.

حد ضرر تا حد زیادی بسته به میزان ریسک‌پذیری شما دارد. این محدوده می‌تواند بین ۲ تا ۳ درصد و حتی بیشتر از قیمت ورود به معامله باشد. البته همان طور که بارها اشاره شد، همه چیز به همین الگو ختم نمی‌شود. باید حتما برای بهینه کردن این ستاپ معاملاتی، ابزارهای مکمل مناسبی استفاده شود. حجم پارامتر مهمی برای شکست است. در صورت تایید حجم اعتبار الگو دو چندان می‌شود. نقاط ورود گفته شده می‌تواند بسته به شیوه‌ای که ترید می‌کنید، تغییر پیدا کند.

استراتژی‌های معاملاتی با استفاده از الگوی هیکاکی

به شیوه‌های مختلفی می‌توان الگوی هیکاکی را معامله کرد. در بخش‌ قبلی شیوه‌ای که ریسک کمتری داشت، بررسی شد. اما این الگو، فرصت‌های بسیار بیشتری فراهم می‌کند، پس می‌تواند به شیوه‌های دیگری هم از این فرصت استفاده کرد. چیزی که در این سبک اهمیت زیادی دارد، استفاده از اشتباه معامله‌گران دیگر است. غالبا بیشتر استراتژی‌ها در این روش بر استفاده از شکست‌های کاذب، حرکات خلاف جهت روند و برگشت‌های قیمت است. در ادامه تعدادی از این سبک‌های معاملاتی را بررسی می‌کنیم.

1. استراتژی استفاده از شکست کاذب

شروع الگوی هیکاکی با شکست کاذب یک ناحیه حمایت یا مقاومت است. معمولا قبل از این ناحیه، کندلی با قدرت نسبتا مناسب ایجاد می‌شود و از این رو بسیاری با طمع ادامه روند وارد می‌شوند. اما شما با بررسی دقیق حجم و نشانه‌های ضعف روند می‌توانید در جهت عکس پوزیشن بگیرید. البته این استراتژی ریسک به نسبت زیاد دارد چرا که الگو هنوز کامل شکل نگرفته است. با در نظر گرفتن حد ضرر مناسب می‌توان از موقعیت هم سود قابل قبولی کسب کرد.

2. استراتژی هوک

در این استراتژی با استفاده از الگوی هیکاکی، شما در خلاف جهت روند معامله می‌کنید. همیشه قیمت در جهت روند اصلی خود حرکت نمی‌کند. برای مثال در اصلاح قیمت خلاف جهت روند حرکت می‌کند. البته تمایل اکثر تریدرها بر معامله در جهت روند اصلی است اما گاهی اصلاح بسیار فرسایشی می‌شود.

پس اگر به این موقعیت‌ها بی‌توجه باشید، برای مدت زیادی بازدهی شما صفر می‌شود‌. این استراتژی نیاز به تجربه زیادی دارد، اما در هر صورت می‌تواند بازدهی شما را بیشتر از قبل بکند. بازهم تاکید بر شناسایی نقطه ورود، حد ضرر و ریسک به ریوارد مناسب است. با این شرایط ریسک معامله معقول می‌شود.

3. استراتژی بریک اوت( break out)

در استراتژی بریک اوت تریدر در جهت شکست اولیه، وارد معامله می‌شود. قرار دادن حد ضرر مناسب می‌تواند نقش مهمی در موفقیت این سبک داشته باشد. با تایید الگو، قیمت در جهتی که شما وارد شده‌اید، حرکت می‌کند و از این رو بازدهی معمولا قابل توجه است. اما اگر حد ضرر نزدیک به نقطه ورود باشد، احتمال فعال شدن آن زیاد  می‌شود. محدوده کمترین یا بیشترین مقدار کندل اینساید بار می‌تواند گزینه خوبی برای این معامله باشد.

چه عواملی می‌توانند اعتبار الگوی هیکاکی را بیشتر کنند؟

اشاره شد که الگوی هیکاکی همانند تمام الگوهای کندلی دیگر به ابزارهای دیگر برای تایید نیاز دارند. اگر قرار بود با شناسایی چندین کندل، یک ستاپ معاملاتی پرسود ایجاد شود، بازدهی معاملات بیشتر از اینها می‌شد. معامله‌گران کلان و باقدرت بازار معمولا از به اشتباه انداختن تریدرهای خرد سود می‌کنند، از این رو باید تا حد ممکن جهت اصلی را تشخیص داد.

اولین پارامتر که می‌تواند به شما در فیلتر کردن سیگنال‌ها کمک کند، حجم معاملاتی است. بالا رفتن حجم پس از آخرین کندل الگوی هیکاکی می‌تواند تا حدودی جهت بعدی را مشخص کند. البته همیشه بالا رفتن حجم به معنای زد شدن شکست کاذب نیست. باید در گام بعدی تعیین کرد که قدرت در کدام سمت بازار قرار دارد. برای این کار می‌توان از اندیکاتور RSI استفاده کرد. اگر همزمان با آخرین کندل در هیکاکی صعودی، RSI از سطح ۷۰ عبور کرد، اعتبار شکست بیشتر می‌شود.

در موقعیت فروش این محدوده زیر ۳۰ است. پارامتر دیگری که می‌تواند یک سیگنال معتبر از الگوی کندلی هیکاکی ایجاد کند، شناسایی روند اصلی است. اگر به دنبال ورود با ریسک پایین هستید، بهتر است به سیگنالهایی که در جهت روند اصلی است، توجه کنید. البته با مشاهده نشانه‌های ضعف روند بهتر است به پوزیشن‌های خلاف جهت اصلی هم فکر کرد. اگر نمی‌توانید به خوبی روند اصلی را پیدا کنید، می‌توانید از ابزارهای شناسایی روند مانند میانگین متحرک‌ها استفاده کنید.

جمع‌بندی

برآیند احساس و تصمیم‌گیری معامله‌گران است که در نهایت تغییرات قیمت را شکل می‌دهد و از آن‌جایی که این احساسات به مرور تغییر نمی‌کنند، پس می‌توان انتظار داشت که بیشتر الگو‌ها و یا نواحی که در گذشته مهم بوده، اکنون هم اهمیت پیدا کند. این یک توجیه منطقی برای استفاده از الگوهای کندلی مانند الگوی هیکاکی است. البته نباید تنها با یک الگو انتظار موفقیت داشت. در این مطلب سعی کردیم شما را با این الگو آشنا کرده و در ادامه نحوه معامله با آن را بازگو کنیم. با ترکیب هیکاکی و سایر ابزار تحلیل تکنیکال می‌توانید ستاپ معاملاتی موفقی ایجاد کنید.

سوالات متداول

1. چه تفاوتی بین الگوی هارامی با هیکاکی وجود دارد؟

شروع هیکاکی مشابه الگوی هارامی است، اما در کندل‌های بعدی با ایجاد شکاف قابل مشاهده و شکست سطح مهم کندل دوم، تفاوت ایجاد می‌شود.

2. الگوی کندلی هیکاکی در کدام تایم فریم عملکرد بهتری دارد؟

تقریبا در همه بازه‌های زمانی این الگو موفقیت خوبی دارد، اما معمولا در تایم فریم‌های بالا مانند هفتگی یا ماهانه نرخ موفقیت بیشتر است.

3. آیا درصد موفقیت الگوی شمعی هیکاکی ۱۰۰ درصد است؟

همانند همه ابزارهای تحلیل تکنیکال و به خصوص الگوهای شمعی، امکان دریافت سیگنال اشتباه از این الگو هم وجود دارد، پس نباید به تنهایی مورد معامله قرار بگیرد.

4. آیا می‌توان به دنبال الگوی هیکاکی نزولی وارد پوزیشن شورت شد؟

الگوی کندلی به تنهایی برای تصمیم‌گیری در مورد انجام یا عدم انجام معامله کافی نیست. اگر ابزارهای دیگر این سیگنال را تایید کردند، می‌توان وارد موقعیت فروش شد‌.

با بهره‌گیری از مطالب ارائه شده در سایت آکادمی شامی، می‌توانید همه اطلاعات لازم برای شروع و حرفه‌ای شدن در حوزه معامله‌گری را به دست بیاورید. پیشنهاد ما به شما استفاده از آموزش معامله‌گری کربن است. همچنین اگر نیاز به مشاوره دارید مشاوران آکادمی شامی آماده ارائه خدمات و مشاوره رایگان به شما هستند. برای درخواست مشاوره لطفا فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته شود.