گاهی ترس، گاهی طمع، گاهی احتیاط، گاهی…؛ همه و همه احساسات و حالات روانی هستند که ممکن است برای یک معاملهگر به وجود بیایند و در حیطه دانشی به نام روانشناسی معامله گری قرار میگیرند. روانشناسی معامله گری در بازارهای مالی به مطالعه رابطه بین رفتارها و تصمیمات معاملهگران در بازارها و عوامل روانی که در این تصمیمات نقش دارند؛ میپردازد.
معاملهگران در بازارهای مالی، مانند بورس و بازارهای ارز، درگیر فرآیندهای پیچیدهای هستند که شامل تحلیل دادهها، پیشبینی تغییرات قیمت و انتخاب بهترین تصمیمات برای سوددهی است. اما عوامل روانشناختی و روانشناسی نیز نقش بسزایی در این فرآیندها ایفا میکنند. در واقع، معاملهگران در تصمیمگیریهای خود تحت تأثیر عواملی همچون عواطف، ادراکها، تجربیات گذشته و روانشناختی مختلفی قرار میگیرند.
در این مقاله، به بررسی اهمیت و تأثیر روانشناسی معامله گری در بازارهای مالی پرداخته خواهد شد. همچنین، اصول و مفاهیم اساسی آموزش روانشناسی معامله گری معرفی و مورد بحث قرار خواهند گرفت. امیدواریم که این مقاله به شما کمک کند تا به طور کامل به موضوع مورد نظر پرداخته و با پایهها و اصول این مبحث به خوبی آشنا شوید. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر درباره این موضوع یا هر سؤال دیگری، همیشه در خدمت شما هستم.
روانشناسی معامله گری چیست؟
روانشناسی معامله گری به احساسات و حالات ذهنی اشاره دارد که به موفقیت یا شکست در معاملات سهام ارز و… کمک میکنند. روانشناسی معامله گری جنبههای مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد را نشان میدهد که میتوانند بر اقدامات تجاری افراد تأثیر بگذارد و میتواند به اندازه سایر ویژگیها مانند دانش، تجربه و مهارت در تعیین موفقیت معاملات مهم باشد.
نظم و انضباط و ریسک پذیری، دو مورد از حیاتیترین جنبههای روانشناسی معامله گری هستند؛ زیرا به کارگیری درست این جنبهها توسط یک معاملهگر برای موفقیت معاملات شخص حیاتی است. احساساتی مانند ترس و طمع نیز با روانشناسی معامله گری مرتبط است و در عین حال، مواردی مانند امید و پشیمانی نیز در رفتار معاملاتی نقش دارند.
درک روانشناسی معامله گری
روانشناسی معامله گری با چند احساس و رفتار خاص مرتبط است که به عنوان کاتالیزورهای معاملات بازار شناخته میشوند. طبق توصیفات مرسوم، رفتارهای عاطفی در بازارها انجام معاملات هیجانی را به نسبت حرص و طمع (Greed) و ترس (Fear) نسبت میدهند.
طمع را میتوان میل بیش از حد به ثروت و کسب سود در نظر گرفت؛ گاهی این طمع آنقدر افراطی میشود که میتواند عقلانیت و قضاوت را تحت الشعاع قرار دهد. طمع میتواند معاملهگران را به سمت انواع رفتارهای نامعقول سوق دهد. این موضوع شامل انجام معاملات با ریسک بالا، خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده (صرفا به دلیل افزایش سریع قیمت آن)، خرید سهام بدون تحقیق در مورد سرمایهگذاری و… باشد.
علاوه بر این، طمع ممکن است سرمایهگذاران را ترغیب کند که در معاملات سودآوری که دارند؛ بیش از حد نیاز باقی بمانند تا سود خود را افزایش دهند. طمع در آخرین فازهای بازارهای صعودی، زمانی که حدس و گمان در بازار بیداد میکند و سرمایهگذاران احتیاط را کنار میگذارند آشکارتر است.
در نقطه مقابل، ترس باعث میشود معاملهگران به دلیل نگرانی در مورد ضررهای قابل توجه، پوزیشنهای خود را زودتر ببندند و از ریسک کردن خودداری کنند. ترس در بازارهای نزولی بسیار ملموس است و یک احساس قوی است که میتواند باعث شود معاملهگران و سرمایهگذاران در عجله کنند و برای خروج از بازار به شیوهای غیرمنطقی عمل کنند. در چنین شرایطی، ترس به وحشت تبدیل میشود و به طور کلی، باعث فروش قابل توجهی در بازار میشود.
علاوه بر طمع و ترس، حس پشیمانی (Regret) ممکن است باعث شود یک معاملهگر پس از از دست دادن یک موقعیت خوب، به معامله ورود کند؛ زیرا حرکت سهام خیلی سریع بوده و تریدر وسوسه میشود تا خود را وارد بازار کند و کسب سود داشته باشد. این کار، بیانگر نداشتن انضباط در معامله است و اغلب منجر به زیان دیدن از قیمت سهام یا ارز میشود؛ زیرا نقطه اوج خود را رد کرده و قیمتها در حال که افت هستند.
اهمیت روانشناسی معامله گری
میزان دارایی و سود یک تریدر، با تصمیمات اتخاذ شده در سرمایهگذاری او مرتبط است که به نوبه خود تحت تأثیر احساسات، تمایلات و فرآیندهای ذهنی فرد قرار می گیرد. تصمیمات یک سرمایهگذاری ممکن است از طریق استفاده از تجزیه و تحلیل فاندامنتال، شامل استفاده از دادههای صورتهای مالی شرکت و پروندههای نظارتی، همراه با دادههای مربوط به شرایط اقتصادی بهدست آید.
روش دیگر، تجزیه و تحلیل تکنیکال است که شامل استفاده از دادههای قیمت و حجم بازار در طی زمان است. صرف نظر از نوع دادههای مورد استفاده، سوگیریها (پیش داوریهای ذهنی یا Biases) و فرآیندهای ذهنی (میانبرها و الگوهای ذهنی ناخودآگاه)، میتوانند بر جمعآوری دادهها و تفسیر یک فرد از اطلاعات تأثیر بگذارند. این موضوع بر تصمیمگیری تأثیر گذاشته و منجر به خطاهایی در قضاوت میشود و در نهایت، به طور بالقوه منجر به عملکرد غیر بهینه پورتفولیو فرد میشود.
نکات مهم و طلایی در روانشناسی معامله گری
ترس و طمع احساسات قدرتمندی هستند که میتوانند بر روند فکری تریدرها در طول حرفه تجاری آنها مسلط شوند. هدف این است که یاد بگیرید چگونه این آن را مهار کنید و یک ذهنیت برنده ایجاد کنید. در واقع یاد بگیرید چگونه در ترید جلوی احساسات را بگیرید.
یک معاملهگر میتواند از چندین تکنیک برای ایجاد یک روانشناسی معامله گری قوی و حفظ نظم استفاده کند. علاوه بر خواندن کتابهای مرتبط با این حوزه که توسط روانشناسان سرمایهگذاران خبره تالیف شدهاند؛ میتوانید برای خود یک برنامه معاملاتی نیز ایجاد کنید. توسعه یک برنامه معاملاتی به شما کمک میکند تا به یک روال ثابت پایبند باشید و از سوگیریهایی مانند شکاف تمرکز و زیان گریزی جلوگیری کنید.
هنگامی که شروع به معامله میکنید، احساسات میتوانند تأثیرات بسیاری بر روند انجام کارهای شما بگذارند. اگر قیمت دارایی به سرعت حرکت کند؛ یک معاملهگر ممکن است ترس از دست دادن آن داشته باشد. این موضوع به ویژه برای معاملهگران مبتدی بسیار زیاد رخ میدهد و احساسی ثابت است که در بسیاری از موارد ظاهر میشود. در کنار این مورد، سایر احساسات قابل مدیریت عبارتند از: حرص و طمع، ترس از دست دادن پول و قدرت ذهنی برای غلبه بر اشتباهاتی که فرد مرتکب شده است. آخرین اما نه کم اهمیت ترین مورد که یکی از جنبههای حیاتی توسعه روانشناسی معامله گری است؛ یادگیری نحوه مدیریت ریسک است.
تریدرها گاهی اوقات باید تصمیماتی فوری و سریع بگیرند. حتی اگر طبق برنامه معاملاتی خود عمل کنید؛ باز هم ممکن است شرایط خاصی وجود داشته باشد که مجبور شوید سریع تصمیم بگیرید. با این حال، داشتن یک استراتژی و برنامه معاملاتی مناسب به شما کمک میکند تا احساسات خود را مدیریت کنید و مطمئن شوید که در نهایت، تصمیمهای فوری زیادی را نخواهید گرفت و کارهای شما ناشی از احساسات نخواهند بود؛ بلکه با پشتیبانی از سمت منطق صورت خواهند گرفت.
حرص و طمع یکی دیگر از موانع اصلی است که بسیاری از معاملهگران باید بر آن غلبه کنند. هدف از تجارت، ایجاد سود – یا به عبارت دیگر، کسب درآمد است. با این حال، در این کار هم مثل هر کار دیگری، باید ذهنیت درستی داشته باشید. بهتر است برای خود هدفی تعیین کنید (مثلاً درصد بازدهی در ماه) و برای رسیدن به آن تلاش کنید. هرگز اجازه ندهید که حرص و طمع اعمال شما را کنترل کنند.
یک راه خوب برای کار روی روانشناسی معامله گری ، این است که هرگز از تحقیق و مطالعه دست نکشید. بازارها همیشه در حال تکامل هستند و ممکن است لازم باشد هر از چند گاهی استراتژی خود را تنظیم کنید. همچنین ممکن است متوجه شوید که شخصاً به عنوان یک معاملهگر تغییر کردهاید و پختهتر شدهاید؛ به همین دلیل است که نگه داشتن یک ژورنال معاملاتی بسیار ارزشمند است.
دانش مالی رفتاری (Behavioral Finance) چیست؟
بخشی از روانشناسی معامله گری، درک این موضوع است که چرا افراد در بازار یا سایر مسائل مالی تصمیماتی غیرمنطقی میگیرند. دانش مالی رفتاری زیرشاخهای از اقتصاد رفتاری است که تأثیرات روانی و سوگیریهایی را که بر رفتارهای مالی معاملهگران و فعالان مالی تأثیر میگذارند؛ شناسایی میکند. تأثیرات و سوگیریهای روانی میتوانند به توضیح انواع ناهنجاریهای بازار، از جمله افزایش یا کاهش شدید قیمت اوراق بهادار کمک کنند.
«فرضیه بازار کارآمد» تصور میکرد که شرکتکنندگان در بازار منطقی هستند و بازارها کارآمد عمل میکنند؛ با این حال، با مطرح شدن دانش مالی رفتاری در روانشناسی معامله گری ، چالشی برای این فرضیه ایجاد شد. این نظریه بیان کرد که فعالان بازار ممکن است مستعد سوگیریها و فرآیندهای ذهنی باشند که بر تصمیمگیری منطقی تأثیر میگذارند. از این رو، دانش مالی رفتاری تلاش میکند تا بفهمد چگونه و چرا مردم تصمیمهای سرمایهگذاری خود را میگیرند و این تصمیمها چگونه بر بازارهای مالی تأثیر میگذارند.
باورها و ذهنیتهای غلط در معاملهگری: سوگیریهای رفتاری
دانش مالی رفتاری در برگیرنده مفهوم سوگیریهای رفتاری است که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود تا درک کاملتری از روانشناسی معامله گری داشته باشیم:
1. حسابداری ذهنی
حسابداری ذهنی به تمایل افراد برای رفتار متفاوت با مبالغ مختلف پول از طریق تخصیص آن پول به دستهبندیهای ذهنی اشاره دارد؛ در واقع همه مقادیر از پول را یکسان و مشابه نمیدانند. یک مثال مربوط، تمایلی به نام «زیان گریزی» است.
منظور از زیان گریزی، تمایل سرمایهگذار برای فروش سهامهای سودده نسبت به سهامهای زیانده با هدف کسب پول نقد است (در ادامه مقاله، بیشتر راجع به این موضوع صحبت میشود). فروش سهام زیانده معمولا تصمیمی منطقیتری است؛ زیرا مزایای مالیاتی بیشتری دارد و احتمالا از اول یک سرمایهگذاری ضعیف بوده است؛ با این حال فرد در این شرایط میل کمتری به فروش این دسته از سهامها دارد.
2. اعتماد به نفس بیش از حد
همانطور که از نامش پیداست اعتماد بیش از حد به توانایی ها، مهارت ها و دانش خود است. بسیاری از سرمایهگذاران معتقدند که نسبت به سایر فعالان بازار در سرمایهگذاری مهارت بیشتری دارند. با این حال، از نظر آماری، بالاتر بودن از حد متوسط برای اکثر سرمایهگذاران امری غیرممکن است. این افراد، تمایل به معامله بیش از حد دارند که نتیجه آن، هزینههای تراکنش بالاتر و عملکرد ضعیف است. مطالعات همچنین نشان میدهند که این دسته از سرمایهگذاران، تواناییهای پیشبینی خود و دقت اطلاعات داده شده را بیش از حدی که هست به حساب میآورند و این موضوع، منجر به رفتارهای هیجانی و ریسکپذیری بیش از حد میشود.
3. رفتار گلهای
رفتار گلهای، بیان میکند که مردم تمایل دارند رفتارهای مالی که اکثریت افراد انجام میدهند را تقلید و پیادهسازی کنند. البته که این رفتار مختص به محدوده روانشناسی معامله گری نیست؛ بلکه یک میل طبیعی است. میل طبیعی انسان برای این احساس که جزئی از جمعیت باشد؛ گاهی بر معاملهگران تأثیر می گذارد و آنها را مجاب میکند تا اقدامات سرمایهگذاری دیگران را دنبال و تقلید کنند.
هنگامی که عموم جمعیتی در یک جهت حرکت میکنند؛ ممکن است فردی از رفتن در جهت مخالف احساس ناراحتی کند یا گمان کند که دارد مرتکب اشتباه میشود. به این ترتیب، سرمایهگذاران ممکن است با خرید داراییهایی که توسط بقیه خریداری شدهاند؛ جمعیت را دنبال کنند و از انجام تحقیقات غافل شوند.
در این شرایط، فرد فرض را بر این میگذارد که دیگران، حتما تحقیق کردهاند و آگاهانه تصمیم گرفتهاند. رفتار گلهای، در بازار سهام رفتاری بدنام است و عنوان دلیلی برای نادیده گرفتن موقعیتهای پرسود شمرده میشود.
حباب داتکام نمونهای معاصر از این رفتار است؛ اتفاقی که در آن سرمایهگذاران به دنبال جمعیت غالب، در بسیاری از کسبوکارهای مبتنی بر اینترنت با پیشبینی کسب سود در آینده، سهامهای بسیاری را خریداری کردند. سهامهایی که هرگز رشد نکردند و در نهایت، افراد مجبور به فروش سهام همراه با ضرر شدند. البته که سرمایهگذاری دستهجمعی افراد در بازار رمز ارزها و بورس نیز، مثالهایی ملموس و معروف از این رفتار هستند.
4. شکاف عاطفی
شکاف عاطفی به تصمیمگیری بر اساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. این احساسات اغلب دلیل اصلی انتخاب های غیرمنطقی افراد هستند. همانطور که قبلا گفته شد؛ ترس و طمع محرکهای قابل توجهی در رفتار انسان هستند که میتوانند منجر به واکنشهای بیش از حد، خوشبینی بیاساس، خوشحالی غیرمنطقی یا برعکس، هراس از بازار و فروش عمده شوند.
5. لنگر اندازی (Anchoring)
لنگر اندازی، به انجام یک تصمیم مالی بر اساس یک نقطه مرجع دلخواه اشاره دارد و در واقع، فرد لنگر تصمیمات خود را، بر تکیهگاهی از اطلاعات یا دادههای دلخواه خود میاندازد. به عنوان مثال، فرد تکیهگاه هزینههای خود را بر اساس سطح بودجه یا بر اساس ابزارهای مختلفی که دارد تنظیم میکند. سرمایهگذاران همچنین ممکن است از اطلاعات نامربوط مانند قیمت خرید اوراق بهادار به عنوان نقطه مرجع یا لنگری برای تصمیمگیری خود استفاده کنند.
بنابراین این احتمال وجود دارد که سرمایهگذاریهایی را حفظ کنند که ارزش خود را از دست دادهاند؛ زیرا تکیهگاه آنها برای تخمین ارزش منصفانه، قیمت خرید اصلی خود است و سهام را به امید بازگشت آن به قیمت خرید، بدون توجه به شرایط بازار و تحلیلهای موجود راجع به آن، نگه دارند.
6. خود استنادی
خود استنادی حس و اعتقادی است که شخص موفقیتها را ناشی از تواناییهای شخصی خود بدانند و در عین حال، شکستها را به علت عوامل بیرونی بدانند. انتساب به خود معمولاً از داشتن یا (یا احساس داشتنِ) یک استعداد ذاتی در یک حیطه خاص، سرچشمه می گیرد. در این شرایط، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از دیگران رتبهبندی کنند؛ حتی اگر زمانی به طور واضح در امر معامله کوتاهی کنند. از این رو، یک سرمایهگذار عملکرد موفقیتآمیز خود در معاملات را به مهارتهای تصمیمگیری برتر خود نسبت میدهد؛ اما عملکرد ضعیف را نه به تصمیمگیریهای ضعیف خود، بلکه به بدشانسی نسبت میدهد.
7. زیان گریزی
در دنیای روانشناسی معامله گری ، زیان گریزی یک خطای روانشناختی رایج است و زمانی رخ میدهد که نگرانی سرمایهگذاران از ضرر، بیشتر از لذت حاصل از سود آنها باشد. در این حالت، زیانها واکنشهای احساسی بیشتری را در درون سرمایهگذاران نسبت به مقداری معادل از سود ایجاد میکنند. در نتیجه، برخی از سرمایهگذاران برای جبران زیان، حاضرند مبالغی زیادی را پرداخت کنند. اگر توانایی بازپرداخت برای آنها وجود نداشته باشد؛ این تریدرها سعی میکنند به طور کلی از هر گونه ضررجلوگیری کنند؛ حتی اگر ریسک سرمایهگذاری از نظر منطقی قابل قبول باشد.
8. سوگیری منفی
معاملهگران متاثر از این تمایل، بیش از حد نسبت به بازار بدبین هستند و وقوع یک اتفاق منفی را بیش از احتمال وقوع یک اتفاق مثبت میدانند. در حالی که بد نیست در معاملات محتاط بمانید؛ اما منفی بودن بیش از حد نیز میتواند انرژی شما را تخلیه کند و مانع از اقدام شود (حتی زمانی که فرصتهای معاملاتی عالی در دسترس هستند.)
9. سوگیری قمارباز
مردم گاهی مفهوم فرآیندهای تصادفی را اشتباه درک میکنند؛ یک مثال خوب از این قضیه، پرتاب سکه است. چون قبلا چندین بار شیر ظاهر شده است؛ بدین معنی نیست که در پرتاب بعدی، شانس خط ظاهر شدن بیشتر است. همین اصل در معاملات نیز صدق میکند – فقط به این دلیل که شما پنج معامله باخت پشت سر هم داشتید؛ به این معنی نیست که در تلاش ششم معامله برنده برنده خواهید شد.
معرفی کتابهای مرتبط با روانشناسی معامله گری
تجارت موفق به همان اندازه که مربوط به توسعه یک استراتژی قوی است؛ در مورد دانش روانشناسی معامله گری نیز هست. بدون قدرت ذهنی برای پایبندی به یک برنامه، بهترین استراتژی در جهان نیر هیچ فایدهای برای شما نخواهد داشت. معاملهگران خوب نه تنها یک استراتژی را تکامل میدهند و به آن تسلط مییابند؛ بلکه نسبت به ویژگیهای درونی خود (مثل نظم و شکیبایی) نیز آگاهی پیدا میکنند و آنها را رشد میدهند و این امر، به آنها امکان میدهد در اجرای استراتژیهای خود بهتر باشند.
کتابهای متنوعی هستند که میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا گامهایی را در جهت درک روانشناسی معامله گری و افزایش شانس موفقیت در معاملات خود بردارند. در ادامه، ما برخی از این کتابهای ارزشمند را به شما معرفی میکنیم و در معرفی هر کتاب روانشناسی معامله گری ، نکاتی را در رابطه با آن بیان خواهیم کرد.
1. Trading in the zone
خواندن کتاب مارک داگلاس، برای هر کسی که در تلاش برای دستیابی به ثبات در عملکرد معاملاتی است؛ ضروری است. نویسنده یک نقشه راه برای غلبه بر بسیاری از مسائل تجاری ارائه میدهد.
این کتاب در مورد راههای کوتاهی صحبت میکند که مردم اغلب به دنبال همانها هستند؛ راههایی که تحت تأثیر ترس یا طمع قرار دارند و شما را از اهدافتان منحرف میکنند. این چالشها اغلب باعث میشوند معاملهگران حتی زمانی که دانش و درکی خوبی از بازار دارند؛ غیر منطقی عمل کنند. این کتاب به زبان ساده توضیح میدهد که چرا و چگونه این مسائل رخ میدهند و چگونه به آنها برخورد کنیم تا از وقوعشان جلوگیری کنیم.
اگر میخواهید در مورد روانشناسی تجارت بیاموزید؛ قبل از خواندن این کتاب، ابتدا باید به درک شیوههای معاملاتی، تکنیکهای رایج و زبان بازار بپردازید تا بتوانید به طور کامل موضوعات و تاپیکهای مطرح شدهرا درک کنید. «معاملهگر منضبط»، یکی دیگر از کتابهای محبوب این نویسنده است.
2. Reminiscences of a Stock Operator
کتابهای کلاسیک میتوانند جریان از دانش معاملاتی را در طول چندین نسل منتقل کنند و این کتاب، یکی از همان کتابها است. Reminiscences of a Stock Operator توسط ادوین لوفور برای اولین بار در سال 1923 منتشر شد و بر اساس تفکرات و کارهای تاجر افسانهای، جسی لیورمور است. با ترکیب داستانسرایی غنی با بینشی عمیق در مورد آنچه برای موفقیت در تجارت لازم است (و اقداماتی که میتواند حرفه یک تریدر را خراب کند)؛ میتوانید این کتاب را بارها و بارها بخوانید با هر بار خواندن، در اثر توسعه دانش در مورد موضوعات، به بینشهای جدیدی دست خواهید یافت.
کتاب معرفیشده، برای همه معاملهگران مناسب دارد. حتی اگر در حال حاضر نتایج مثبتی می بینید و به خوبی معامله میکنید؛ باز هم میتوانید چیزهای جدیدی یاد بگیرید. اگر هم که به تازگی سفر تجاری خود را شروع کردهاید؛ این کتاب باید در لیست “حتما بخوانید” شما باشد. در Reminiscences of a Stock Operator، شما حرفه تجارت یک معاملهگر مادام العمر را دنبال خواهید کرد. به تجربیاتی میرسید که ممکن است بینشی باشند برای کمک به شما در گذر از مشکلاتی که با آنها روبرو هستید و ممکن است در آینده روبهرو شوید.
3. Sway: The Irresistible Pull of Irrational Behaviour
Sway که توسط اوری و رام برافمن نوشته شده است؛ روایتگر یک داستان فوقالعاده در عالم تجارت است. نویسندگان با مشکلاتی برخورد میکنند که بسیاری از معاملهگران از آن آگاه هستند؛ اما در پیشگیری از وقوع آنها ناتوان هستند. مشکلاتی مانند سختیهای بیرون آمدن از یک تجارت شکست خورده. جدای از این مورد، در بخشهایی، این کتاب به بررسی مسائلی می پردازد که معاملهگران اغلب از آنها بیاطلاع هستند.
نویسندگان به این موضوع پرداختهاند که چگونه خطر و ریسک بر فرآیند تصمیمگیری تأثیر میگذارند و چگونه این دو در هنگام مواجهه با ریسکهای بازار، با هم ارتباط پیدا میکنند. این اثر همچنین در مورد مفاهیمی مانند سوگیری تشخیصی صحبت میکند (ناتوانی در دیدن فراتر از یک فرضیه اولیه علیرغم شواهد خلاف آن).
تحقیقات و داستانهای این کتاب میتواند انگیزههای پنهانی را که پشت تصمیمگیریها را وجود دارد؛ به خواننده آموزش دهد. به نوبه خود، همه این موارد به شما در تصمیمگیریهای آگاهانهتر به عنوان یک معاملهگر، کمک خواهد کرد.
4. The Art of Thinking Clearly
“هنر شفاف اندیشیدن” که توسط رولف دوبلی نوشته شده است؛ محتوای خود را به شیوهای مختصر در 99 فصل ارائه میدهد و هر فصل، تنها دارای دو تا سه صفحه است. مباحث این نوشته، نمونههایی از دامهای روانشناختی را نشان میدهد که هر کسی – نه فقط معاملهگران – میتواند در آن گرفتار شود.
با توجه به 99 مشکلی که در کتاب مورد بحث قرار گرفته است؛ خوانندگان مطالبی در مورد انتخابهایی که میتواند پیشرفت و رشد آنها را محدود کند؛ فرا خواهند گرفت. برخی از فصول عبارتند از:
“مجریان اخبار را جدی نگیرید”
“عزیزان خود را به قتل رساند”
“چرا تماشا و انتظار شکنجه است”
5. Market Wizards
خواندن مجموعه کتابهای جادوگران بازار اثر جک شواگر، ارزش زمان شما را دارد. هر کتاب از قالب مصاحبه با معاملهگران برتر استفاده میکند واز این رو، این کتابها بسیار آموزنده هستند و زوایایی در مورد نحوه سرمایهگذاری هر معاملهگر در بازار به شما نشان میدهد. همچنین در مورد آزمایشها و مشکلاتی که هر معاملهگر باید بر آن غلبه کند خواهید آموخت.
از نکات استراتژی گرفته تا رفع موانع، این مجموعه، حاوی کتابهای جاودانهای است که میتوانید بارها و بارها آنها را بخوانید.
6. The Investor’s Quotient
کتابی که خواندن آن آسان است و در عین حال، پر از اطلاعات حیاتی است. جیک برنشتاین راهنمای کاملی در مورد اینکه چرا بسیاری از معاملهگران به دلایل روانشناسی شکست می خورند؛ ارائه میدهد.
مشکلات رایجی که اکثر معاملهگران با آن روبرو بودهاند آشکار میشوند و به دنبال آن، تاکتیکها و استراتژیهایی برای مقابله با آن مسائل ارائه میشود. توصیه میکنیم در صورتی که امکانش را دارید؛ مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
مدیریت احساسات: نبرد درونی یک معاملهگر
یکی از مهمترین چالشهایی که معاملهگران در بحث روانشناسی معامله گری با آن روبرو هستند مدیریت احساساتشان است. ترس و طمع باعث بسیاری از تصمیمات تجاری می شوتد. این احساسات میتوانند قضاوت شما را مختل کنند و در نتیجه، توانایی شما برای تصمیمگیری منطقی خدشهدار میشود. ترس میتواند یک معاملهگر را فلج کند و باعث اجتناب از ریسکهای ضروری شود (بله؛ در همه معاملات برای رسیدن به سود، مستلزم پذیرش ریسک هستید).
از سوی دیگر اما، حرص و طمع میتوانند منجر به معاملات آنی و بی پروا شود. بیایید به برخی از مسائل رایج تجاری که از ترس، حرص و طمع و سایر احساسات مشترک انسانی سرچشمه میگیرند نگاهی بیندازیم.
1. ترس از دست دادن (با نام مستعار FOMO)
احساس از دست دادن یک فرصت بزرگ است. به عنوان مثال، اگر از معاملهگران دیگر بشنوید که با Hold کردن بیتکوین چقدر درآمد کسب کردهاند؛ ممکن است وسوسه شوید که فورا به بازار ورود کنید و درآمد کسب کنید؛ زیرا که نمیخواهید از این قطار سودآوری جا بمانید. اما خب، این رویکرد، درست نیست. به یاد داشته باشید که همیشه فرصتهایی در بازار وجود خواهند داشت و شما باید بر اساس طرح معاملاتی خود وارد معاملات شوید؛ نه صرفاً به این دلیل که می ترسید سود احتمالی را از دست بدهید.
2. معامله احساسی و ناگهانی
انگیزههای عاطفی میتوانند منجر به معاملاتی غیرمنطقی و برنامهریزی نشده، ناشی از تمایل به نتایج فوری شوند. این شیوه معاملاتی میتواند منجر به معامله بیش از حد شود که به نوبه خود، افزایش هزینههای مبادله و کاهش سود کلی را برای شما به ارمغان میآورد. معامله بیش از حد همچنین میتواند از لحاظ عاطفی نیز، شما را خسته کند که در نهایت، منجر به قضاوت ضعیف و تشدید اشتباهات بیشتر میشود.
3. نادیده گرفتن استاپ لاسها
گاهی اوقات حتی فکر کردن به این که ممکن است در معامله متضرر شود؛ باعث ایجاد هراس در شخص می گردد. این موضوع، باعث شود تریدر قیمتهای توقف از پیش تعیین شده و نقاط خروج از معامله را نادیده بگیرد (سطوح قیمتی که در آن قصد خروج از یک پوزیشن را داشت). اما در صورتی که بازار در خلاف جهت پیشبینی آنها حرکت کند؛ ماندن در این وضعیت میتواند فرد را در معرض ضررهای بزرگتری قرار دهد. عدم تمایل به پذیرش ضررهای خرد و کوچک، میتواند در درازمدت، به شکستهای مالی مهمتری منجر شود.
4. تعقیب ضرر
معاملهگران با امید به بازیابی سرمایههای از دست رفته، گاهی حجم سرمایه در پوزیشنهای پرخطر را دو برابر میکنند یا این که این پوزیشنها را برای مدت طولانیتر نگه میدارند که این کار باعث ضرر سنگینتری میشود. به طور، تعقیب ضرر به این شکل، احتمال زیانهای بزرگتر را افزایش میدهد و اغلب باعث میشود معاملهگران مدیریت ریسک را نادیده بگیرند.
5. عدم تعقیب سود
در سوی دیگر ماجرا، برخی از تریدرها ممکن است خیلی زود در معاملات سودآور، معامله را رها کنند و به دلیل ترس یا بی صبری، زودتر از موعد از معامله خارج شوند. ترس از دست دادن سود میتواند مانع از کسب سود بیشتر شود و چرخهای از فرصت های از دست رفته را ایجاد کند. یکی از چیزهایی که معاملهگران موفق را از سایرین متمایز میکند؛ توانایی کاهش زودهنگام ضرر و درست ادامه دادن معاملات سودده است.
جمعبندی
روانشناسی معامله گری بر وضعیت روانی سرمایهگذاران تأثیر می گذارد و به اندازه دانش و مهارت فرد، در تعیین موفقیت معاملات مهم است. تعصبات، فرآیندها و الگوهای ذهنی ناخودآگاه و احساساتی مانند ترس و طمع، محرکهایی قوی برای تصمیمگیری تریدرها و در نتیجه، عملکرد معاملات آنها هستند. هدف از کسب دانش مالی رفتاری، درک تصمیمگیریهای مالی و چگونگی تأثیر آن بر بازارهای مالی است.
برخی از سوگیریهای رفتاری رایج عبارتند از: حسابداری ذهنی، اعتماد به نفس بیش از حد، رفتار گلهای، شکاف عاطفی، لنگر اندازی، استناد به خود و زیان گریزی است. درک این مفاهیم و سایر مفاهیم رفتاری میتواند به بهبود تصمیمگیریها و نتایج تجارت کمک کند.
سوالات متداول
1. دستهبندیهای اصلی سوگیریهای رفتاری که معاملهگران با آن مواجه هستند چیست؟
معاملهگران به طور کلی با دو دسته سوگیریهای رفتاری روبرو هستند: سوگیریهای شناختی و سوگیریهای عاطفی. سوگیریهای شناختی الگوهایی از خطاها یا نقاط کور در تفکر مشترک انسان ها هستند که از فرآیندهای ذهنی ناخودآگاه ناشی میشوند. این موارد شامل سوگیری اعتماد به نفس بیش از حد، حسابداری ذهنی و سوگیری لنگر انداختن میباشد.
سوگیریهای عاطفی انحراف از تصمیم منطقیتری و عقلانی به دلیل احساسات، حالات، ادراکات یا باورها هستند. این موارد شامل رفتار گلهای، سوگیری زیان گریزی، تأثیرات عاطفی ترس و طمع و… هستند. هر دو دسته از سوگیریها میتوانند منجر به قضاوتهای غیر منطقی و خطا در تصمیمگیری شوند.
2. برخی از مشکلات رایج معاملهگرانی که از روانشناسی معامله گری غفلت میکنند چیست؟
سرمایهگذاران و معاملهگران، مستعد تعصبات رفتاری هستند و ممکن است با مشکلات متعددی روبرو شوند. این اشتباهات شامل فروش پیش از موعد سهامهای سودآور و در عین حال نگه داشتن سهامهای زیانده برای مدت طولانی (به امید بازیابی قیمت خرید) باشد. معاملهگران ممکن است در تعقیب داراییهای و سهامهای با ارزش، صرفا جمعیت را دنبال کنند و نیاز به بررسی دقیق دادههای سرمایهگذاری را نادیده بگیرند.
این افراد ممکن است بر اساس تواناییهای سرمایهگذاری برتری که تا کنون داشتهاند؛ تنها بر اساس اطلاعات دریافتشده و با این تصور که برتریهای ویژه و خاصی نسبت به رقبا دارند؛ به صورت تکانشی عمل کنند. دام دیگر، است تجارت بیش از حد و در عین حال، دست کم گرفتن ریسک سرمایهگذاری و ناتوانی در تنوع بخشیدن به سرمایهگذاریها است. پاسخهای عاطفی به احساس ترس یا طمع میتوانند منجر به تصمیمگیری تکانشی در طول دورههای نوسانات بازار شود. درک مفاهیم روانشناسی معامله گری میتواند به تصمیمگیری های آگاهانهتر و منطقیتر کمک کند.
3. معاملهگران چگونه میتوانند بر تعصبها غلبه کنند و از دامها جلوگیری کنند؟
برای غلبه بر تعصبات، افراد میتوانند استراتژیهای زیادی را به کار گیرند. بهبود آموزش اصول مالی رفتاری باعث افزایش خودآگاهی و بهبود تصمیمگیری میشود. توسعه و پایبندی به یک برنامه معاملاتی با قوانین معاملاتی و شیوههای مدیریت ریسک، رویکردی ساختاریافته برای سرمایهگذاری فراهم میکند و فضا را برای تصمیمگیری احساسی به حداقل می رساند.
انجام آنالیزهای تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال عینی خود در مورد فرصتهای سرمایهگذاری و جستوجوی طیف وسیعی از دادهها برای پشتیبانی از تحلیل (از جمله در نظر گرفتن دیدگاههای متضاد)، به اجتناب از رفتارهای گلهای و همچنین برای به چالش کشیدن باورهای موجود، کمک میکند.
اگر به دنبال یک صرافی خوب و مناسب ما ایرانی ها هستید، پیشنهاد ما صرافی توبیت خواهد بود که میتوانید از این لینک آموزش 0 تا 100 صرافی توبیت را مشاهده کنید.
با بهرهگیری از مطالب ارائه شده در سایت آکادمی شامی، میتوانید همه اطلاعات لازم برای شروع و حرفهای شدن در حوزه معاملهگری را به دست بیاورید. پیشنهاد ما به شما استفاده از آموزش معاملهگری کربن است. همچنین اگر نیاز به مشاوره دارید مشاوران آکادمی شامی آماده ارائه خدمات و مشاوره رایگان به شما هستند. برای درخواست مشاوره لطفا فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته شود.