الگوهای کلاسیک یک ابزار مهم برای تقریبا تمامی تحلیلگران تکنیکال است. این الگوها بر اساس مکانیسم عرضه و تقاضا و همچنین روانشناسی در بازار شکل گرفتهاند و به طور عجیبی تکرار میشوند. همین ویژگیها باعث شده است تا الگوهای قیمتی برای تحلیل بازار ارزش زیادی پیدا کنند.
تکرارپذیری به تحلیلگر کمک میکند تا با مشاهده این الگوها بتواند حدس بزند چه اتفاقی در پیش است. البته همیشه رفتار یکسانی از قیمت پس الگوهای نموداری دیده نشده است، با این حال معمولا بیشتر آنها از یک حرکت یکسان پیروی میکنند. در این مطلب قصد داریم الگوهای قیمتی را بررسی کنیم تا بتوانید نقاط بهتری برای معامله داشته باشید.
آشنایی با الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
الگوهای کلاسیک چیزی جز رفتار قیمت که حاصل روانشناسی و احساسات معاملهگران میباشد، نیست. از آنجایی که احساسات و هیجانهای معاملهگران در طول زمان یکسان است، این الگوها تمایل به تکرار شدن دارند.
پس یک تحلیلگر میتواند بر اساس یک الگوی ظاهری تکرارشونده پیشبینی کند که بر اساس جو موجود، قیمت چه روندی را طی خواهد کرد. در دانش تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی برای دستیابی به یک فرصت معاملاتی سودده استفاده میشوند.
طبیعی است که آشنایی با این الگوها میتواند هر فردی را به یک تریدر منطقی و حرفهای تر تبدیل کند. این الگوها میتوانند به سه شکل ادامهدهنده، برگشتی و یا دو طرفه ادامه داشته باشند. در انواع برگشتی، قیمت روندی خلاف جهت حرکت قبلی خود را در پیش میگیرد و این حالتی است که در انتهای روند دیده میشود.
البته امکان دارد قیمت پس از الگو وارد روند خنثی یا همان رنج هم شود. انواع ادامهدهنده در اواسط روند شکل گرفته و تایید میکنند که حرکت قیمت ادامه خواهد داشت.
این نواحی دقیقا همان محدودههایی در قیمت هستند که تصمیمگیری را برای تریدر سخت میکنند. در الگوهای دو طرفه، قیمت اغلب وارد یک دوره خنثی میشود.
شکست قیمت از هر طرف این الگو میتواند باعث پیشروی قیمت به همان سمت بشود. از این رو برخلاف الگوهای قبلی که در آنها انتظار مشخصتری از آینده وجود دارد، باید صبر بیشتری به خرج داد. تاکنون نمونههای زیادی بر اساس روانشناسی بازار شناسایی شده است، اما آیا همه آنها نیاز هستند؟
توجه به همه این الگوها میتواند شما را برای تحلیل بازار بیشتر گیج کند. از اینرو نتیجه عکس به جا خواهد گذاشت. بهتر است بیشتر بر شناسایی الگوهای مهم و پرتکرار تمرکز کنید. این الگوها میتواند برای هر تریدری، متفاوت باشد. خوشبختانه الگوهای کلاسیک در تمامی بازارها و تایم فریمها ایجاد میشوند، پس میتوان انتظار داشت از این نظر محدودیتی برای معامله پیدا نکنید.
اهمیت الگوهای کلاسیک
چرا الگوی کلاسیک مهم است؟ الگوهای کلاسیک حاصل رفتار قیمت در گذر زمان هستند. این الگوها هر کدام براساس روانشناسی خاصی ایجاد شدهاند و بر اساس اصول تحلیل تکنیکال، به همان شکل در آینده هم تکرار خواهند شد. چه چیزی میتواند بهتر از معامله بر اساس یک الگو تکراری باشد؟ در حقیقت شما با دیدن این الگوها، انتظار تکرار حرکتی مشابه قبل خواهید داشت. پس بینش قوی در مورد آینده به دست خواهید آورد.
حتما شنیدهاید که افراد حرفهای ترید را به نوعی بازی با احتمالات میدانند. هیچ فردی نمیتواند موقعیت بعدی قیمت را صد در صدی پیشبینی کند. هر راهکاری که بتواند شما را به یک احتمال بیشتر نزدیکتر کند، میتواند در موفقیت شما تاثیر بگذارد.
پس یکی از اهمیتهای مهم الگوهای کلاسیک، پیشبینی آینده قیمت و به دست آوردن موقعیتهای بهتر برای معامله است. البته همانند همه ابزارهایی که در بازار استفاده میکنید، این الگوها هم بدون اشتباه نیستند. نباید انتظار داشته باشید که همیشه گذشته به یک شکل تکرار بشود. با این حال، به احتمال زیاد اینگونه خواهد بود.
همیشه تغییر روند میتواند یک چالش برای فعالان بازار باشد. گاهی نوسان قیمت در روند به شکلی اتفاق میافتد که به نظر ادامه روند را نشان میدهد. اما این نوسان در غالب یک الگوی برگشتی است.
اگر با الگوهای کلاسیک آشنا نباشید، در دام خواهید افتاد و در سمتی اشتباه معامله خواهید کرد. معمولا الگوهای قیمتی در نزدیکی حمایت، مقاومت و یا یک سطح برگشتی مهم شکل میگیرند. هر چند که شاید ساده به نظر برسد، اما مهمترین کار یک تریدر باید شناسایی روند و نقاط برگشتی باشد.
محدودههای زیادی در چارت وجود دارند که قیمت از آنها برگشت را انجام داده است. پس سوال اصلی برای بسیاری این است که با استفاده از کدام سطح معامله کنند؟ برای امتحان تعدد نقاط حمایت و مقاومت، کافی است به صورت تصادفی محدودهای را مشخص کنید. به احتمال زیاد قیمت به آن سطح در گذشته واکنش داده است، اما زمانی این ناحیه برای معامله قابل اعتماد میشود که از آن حرکت قابل توجهی دیده شود.
الگوهای کلاسیک به راحتی چنین محدودههای قیمتی در چارت را به شما نشان خواهد داد. اهمیت دیگر این الگوها، در مدیریت ریسک است. در صورت تایید الگو، اهداف و حد ضرر به صورتی خواهند بود که ریسک به ریوارد معامله قابل توجه بشود. اغلب قیمت پس از تکمیل الگو، حرکت قابل توجهی شروع خواهد کرد که همین ویژگی باعث ایجاد فرصت مناسب برای ترید میشود.
انواع الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک تنوع زیادی دارند و هر کدام بسته به موقعیتی که شکل میگیرند، ویژگیهای مختلفی خواهند داشت. یک الگو زمانی اعتبار دارد که توسط افراد زیادی در بازار دیده شده و معامله بشود. پس میتوانید به جای تمرکز بر روی همه این الگوها، بر الگوهای مهمتر تمرکز کنید. ما در این بخش قصد داریم ۱۰ الگوی محبوب کلاسیک را بررسی کنیم. معمولا بیشتر معاملهگران در ستاپ معاملاتی خود از این الگوها استفاده میکنند، چراکه فراوانی بیشتری دارند.
1. الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه نوعی الگوی برگشتی نزدیک سقف و در انتهای یک روند صعودی است. اگر دقت کرده باشید یکی از لازمههای شکلگیری این الگو، وجود روند صعودی است. طبیعی است که بدون روند دیگر چیزی وجود نخواهد داشت که قصد معکوس شدن داشته باشد. در کنار همه مواردی که در مورد خود الگو باید تایید شوند، میتوان از حجم هم کمک گرفت. در روند صعودی حجم در حرکات صعودی رو به افزایش و در اصلاحها کاهش پیدا میکند.
اما در این الگو حجم در سقف جدید کاهش ملموسی به نسبت سقف قبلی پیدا خواهد. این ویژگی شاید به تنهایی اهمیت زیادی نداشته باشد، اما میتواند نشانهای برای تکمیل پازل برگشت روند باشد. ضمنا باید توجه کنید که اگر قرار بر نزولی شدن روند است، باید شکست خط روند صعودی را هم همراه الگو داشته باشیم. حال به سراغ خود الگوی سر و شانه میرویم. بیشتر الگوهای کلاسیک برگشتی نوعی سر و شانه هستند که شکل متفاوتی پیدا کردهاند.
در نگاه اول متوجه دو شانه و یک سر که که ارتفاع بیشتری دارد، خواهید شد. از اتصال نقاط کمینه این سه ناحیه، خط گردن تشکیل میشود. این خط اغلب شیب صعودی ملایمی خواهد داشت، هر چند که میتواند به صورت نزولی یا خنثی هم دیده شود.
نقطه بیشینه شانه اول را A، سر را C و شانه دوم را E در نظر بگیرید. در نقطه A هنوز هشداری مربوط بر تغییر روند مشاهده نمیشود. قیمت سقف جدیدی را ثبت کرده است که در آن حجم هم این الگو را تایید میکند.
پس از آن قیمت تا سطح B اصلاح میکند که معمولا این نقطه روی خط روند صعودی است. مطابق با روند صعودی معمول، قیمت تا سطح C رشد میکند. در اینجا غیر از کاهش حجم به نسبت سقف قبلی، هشدار دیگری مبنی بر تغییر روند دیده نمیشود. اصلاح قیمتی پس از این ناحیه، اولیه هشدارهای مهم برای معکوس شدن را ایجاد میکند. معمولا در یک روند صعودی، نقاط بیشینه قبلی به عنوان سطح حمایتی عمل میکنند.
اما در نقطه اصلاح D، قیمت به این سطح واکنش نداده و تا قیمتی پایینتر کاهش پیدا میکند. خط روند هم در این شرایط شکسته میشود. تا اینجا تقریبا چیزی نزدیک به هفتاد تا هشتاد درصد نشانههای برگشت روند، پدیدار شده است. شانه دوم که همان نقطه E است، نمیتواند تا سقف قبلی رشد کند. در نهایت با شکست خط گردن، الگو تایید میشود.
2. الگوی سقف و کف سه قلو
یکی دیگر از الگوهای کلاسیک، الگوی سقف و کف سه قلو است که بازگشتی بوده و به نسبت سر و شانه کمتر در بازار شکل میگیرد. تقریبا این الگو هم مشابه سر و شانه است با این تفاوت که نقاط مهم تقریبا در یک سطح هستند.
در کف سه قلو، سه ناحیه کمینه در نزدیکی حمایت تشکیل میشوند. زمانی که قیمت بتواند از نواحی بیشینه عبور کند، الگو تایید خواهد شد. البته برخی به عنوان یک سیگنال جایگزین ترجیح میدهند که شکست از اولین نقاط کمینه یا بیشینه را به عنوان سیگنال تایید در نظر بگیرند.
تاکتیکهای معاملاتی همه معاملهگران در برخورد با این الگو یکسان نیست. برای برخی، ورود به معامله در نقطه سقف یا کف اهمیت دارد، پس منتظر شکست و تایید الگو نمیمانند. فرض کنید که قیمت در حال تشکیل سقف سه قلو است. الگو زمانی تکمیل میشود که کمینه این الگو شکسته شود.
اما گروهی تمایل دارند پس از تشکیل سقف سوم، وارد معامله فروش شوند. بدیهی است که در این شرایط ریسک معامله بیشتر میشود، چراکه هنوز الگو تایید نشده است. اما در نقطه مقابل مطمئنا این معامله بازدهی بیشتری هم خواهد داشت.
معمولا انتظار میرود که پس از شکست محدوده کمینه، قیمت پولبکی به آن سطح انجام بدهد. صبر برای این کار میتواند امکان ورود به معامله با کمترین میزان ریسک را فراهم کند. در حالت آکادمیک، هدف قیمت میتواند به اندازه فاصله نقاط کمینه تا بیشینه باشد. اما این حالتی است که شاید به راحتی در بازار محقق نشود. بهتر است به سایر دادههای تکنیکالی برای تعیین تارگت قیمتی توجه شود. برای مثال وجود یک ناحیه PRZ میتواند احتمال برگشت قیمت از آن را قبل از فاصله گفته شده بیشتر کند.
در عمل هدف قیمتی محاسبه شده از فاصله نقاط کمینه تا بیشینه محقق نمیشود. اگر ناحیه برگشتی مهمی در مسیر تا رسیدن به فاصله گفته شده وجود ندارد، میتوان به سطوح ۵۰ درصد یا ۶۶ درصد هم توجه کرد. غالب تریدرها به این سطوح به عنوان یک محدوده مهم برای برگشت قیمت توجه میکنند.
3. الگوی سقف و کف دو قلو
سقف و کف دو قلو از الگوهای کلاسیک محبوب و فراوان پس از الگوی سر و شانه هستند. در این الگو دو سقف متوالی و تقریبا همسطح، یا دو کف متوالی و همسطح دیده میشود. همانند تمام الگوهای کلاسیک، بازهم نیاز به یک روند اولیه است. همانند دو الگوی بررسی شده، الگوی کف و سقف دو قلو هم برگشتی هستند و باعث معکوس شدن روند میشوند. موارد گفته شده حالت ایدهآل این الگو بود. اما در عمل دو محدوده مهم در سقف یا کف همسطح نیستند.
گاهی نقاط بیشینه یا کمینه دوم نمیتواند به محدوده بیشینه یا کمینه قبلی خود برسد. این حالت برای معاملهگران چندان مشکلساز نیست، چراکه خود به نوعی سیگنال برگشت روند را تقویت میکند. اما موضوع زمانی چالش برانگیز میشود که قیمت از سطح کمینه یا بیشینه قبلی خود فراتر رود. با بررسی یک مثال قصد داریم مفهوم موارد گفته شده را دقیقتر توضیح دهیم. در الگوی سقف دو قلو، ناحیه بیشینه اولیه که A نامیده میشود، میتواند سقفی بالاتر از قبل ایجاد کند.
قیمت تا سطح B که در نزدیکی خط روند وجود دارد، کاهش پیدا میکند. تا اینجا همه چیز ادامه روند صعودی را تایید میکند. اما نقطه بیشینه دوم که C نام دارد، نمیتواند سقفی قابل توجه به نسبت A ثبت کند. اشاره شد زمانی معامله با این الگو چالش برانگیز میشود که قیمت اندکی در سطح C از A بالاتر برود. گروهی این افزایش را به منزله تشکیل سقفی جدید و ادامه روند تلقی میکنند. اما این میتواند یک حالت دیگری از الگوی سقف دو قلو باشد.
در این شرایط نیاز به فیلتری است که بتواند معامله را منطقیتر بکند. نفوذ ۱ تا ۳ درصدی قیمت، نفوذ دو روزه قیمت بالاتر از سطح A یا از همه مهمتر حجم میتوانند فیلترهای مناسب برای حذف سیگنالهای اشتباه باشند. البته این فیلترها بدون خطا نیستند، اما میتوانند موثر عمل کنند.
4. پرچم
پرچم نوعی دیگر از الگوهای کلاسیک است که برخلاف موارد قبلی جزو الگوهای ادامهدهنده است. معمولا چنین الگوهایی نیاز به زمان کمتری برای تشکیل شدن دارند و به عنوان الگوهای کوتاه مدت شناخته میشوند. الگوی پرچم توقف پس از یک روند با شیب قابل توجه را نشان میدهد. این توقف برای ورود معاملهگران جدید و کسب انرژی برای ادامه روند ضروری است. بدون شک هیچ روندی را در بازار مشاهده نخواهید کرد که به صورت مستقیم حرکت کند.
شکل زیگزاگی امواج به دلیل اصلاحهایی است که در مسیر صورت میگیرد و این اصلاحها میتواند به شکل پرچم باشند. همانطور که اشاره شد، قبل از الگو یک روند قوی و با حجم معاملاتی قابل توجه دیده میشود. اما به دنبال تشکیل الگو، فعالیت معاملاتی کاهش قابل توجهی پیدا میکند. این اصلاح میتواند به صورت مستطیل، متوازی الاضلاع یا مثلث با خطوط همگرا باشد که در حالت سوم به عنوان پنات شناخته میشود.
شیب حرکت قیمت در الگو معمولا خلاف جهت روند اصلی است و همین میتواند تریدر را به اشتباه بیاندازد. اما کاهش حجم معاملاتی ویژگی است که میتواند ما را به سمت اصلاح قیمتی ببرد. از نظر زمانی، الگو پرچم و پنات از نوع کوتاه مدتی بوده، بنابراین انتظار میرود که در فاصله دو تا سه هفته تکمیل شوند. فرض کنید قیمت روند صعودی شدیدی را تجربه کرده و اکنون در حال تشکیل الگوی پرچم است. باید منتظر تایید الگو، یعنی شکست خط روند بالایی باشید.
اگر قیمت با حجم قابل قبول سطح بالایی پرچم را شکست، الگو تایید شده و روند صعودی ادامه مییابد. در آموزش الگوهای تحلیل تکنیکال گفته میشود که باید منتظر تایید الگو شد. پس هر چند که پرچم از انواع الگوهای قابل اتکا است، اما میتواند نقض هم بشود.
5. مثلث متقارن
مثلثها از مهمترین الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال هستند که به شکلهای مختلفی تشکیل میشوند. در این بخش مثلث متقارن را بررسی خواهیم کرد. این الگو از خط همگرا تشکیل شده و معمولا از نوع ادامه دهنده میباشد. خط روند بالایی الگو، نزولی بوده در حالی که خط روند پایینی صعودی است. نوسانهای قیمت به مرور دامنه خود را از دست میدهند و کوچکتر میشوند، تا جایی که قیمت از بالا یا پایین مثلث خارج خواهد شد. این خروج معمولا در جهتی است که روند قبلی ادامه پیدا کند. اگر دقت کرده باشید در این الگو از دو خط روند همگرا صحبت شد.
همانطور که میدانید، خط روند در ابتداییترین حالت از دو نقطه تشکیل میشود. پس برای این الگو حداقل نیاز به چهار سطح برگشتی است. با این حال باید توجه داشته باشید که در بازار معمولا مثلث متقارن با استفاده از ۶ سطح تشکیل میشود که این سطوح در قالب پنج موج هستند.
شکست از هر یک از سطوح، میتواند باعث پرتاب قیمت در همان جهت بشود. انتظار میرود زمانی که قیمت در این الگو معامله میشود، حجم کاهش پیدا کند، چراکه این حرکت نوعی اصلاح قیمتی در نظر گرفته میشود و از این رو کاهش حجم منطقی به نظر میرسد.
دو خط روند در یک نقطه به یکدیگر میرسند که این نقطه راس مثلث است. در الگوی مثلث دوره زمانی هم اهمیت پیدا میکند. معمولا شکست از بالا یا پایین باید در محدودهای بین دو سوم تا سه چهارم مثلث اتفاق بیافتد. این محدوده از اولین نقاط تشکیل روند تا راس مثلث خواهد بود. اگر قیمت از مقادیر گفته شده فراتر رود، انتظار میرود که در غالب همان حالت خنثی از مثلث خارج شود. در این حالت دیگر الگو اعتبار زیادی نخواهد داشت.
6. مثلث بالارونده
مثلث بالارونده از الگوهای کلاسیک رایج است که میتواند در سقف یا کف دیده شود، البته احتمال وقوع آن در سقف و به دنبال یک روند صعودی بیشتر است. در این الگو سقفها تقریبا هم سطح است و به نوعی خط روند بالایی صاف است. اما خط روند پایینی الگو صعودی خواهد بود. به عبارتی دیگر کفهایی بالاتر از کف قبلی شکل میگیرند اما سقفها هم سطح هستند. مثلث بالارونده، نوعی الگوی صعودی بوده که پس از آن انتظار رشد قیمت را داریم.
در این الگو خریداران قدرت بیشتری به نسبت فروشندگان دارند و به همین دلیل هم است که کفها بالاتر شکل میگیرند. همانند تمام الگوهای بررسی شده باید منتظر تایید و شکست سطح بالایی بود. مثلث بالارونده قطعا با خطاهایی هم همراه است و به همین دلیل شکست رو به بالا به همراه تایید حجم میتواند ریسک معامله را تا حد زیادی کاهش بدهد.
مثلث بالا رونده در انتهای روند نزولی هم دیده میشود. شکلگیری این الگو در کف میتواند به نوعی تغییر روند را تایید کند. اصول معامله در این شرایط هم همانند تشکیل الگو در سقف است. پس باید منتظر شکست و تایید بود.
7. مثلث پایینرونده
الگوهای کلاسیک گاهی از نظر ظاهری بسیار شبیه به یکدیگر میشوند و از اینرو تصمیمگیری را برای تریدر دشوار میکنند. با این وجود پارامترهای مهمی مانند حجم، بازه زمانی و ناحیه شکلگیری الگو وجود دارد که میتواند به افتراق آنها از هم کمک کند. الگوهای مثلث، چه نوع متقارن، بالارونده و یا پایینرونده نوعی الگوی میان مدت هستند. پس اگر کمتر از یک ماه و در حدود یک الی دو هفته تشکیل شدند، باید به الگوهای دیگری مانند پنانت شک کرد.
مثلث پایینرونده در حقیقت عکس الگوی بررسی شده در بالا است. در این الگو خط روند بالایی، نزولی با شیب مناسب خواهد بود اما خط روند پایینی، صاف و بدون شیب است. این نحوه شکلگیری به ما قدرت بیشتر فروشندگان را نشان میدهد. پس انتظار داریم که خط پایینی الگو شکسته شده و قیمتی روندی کاهشی را در پیش بگیرد. در حالت ایدهآل انتظار بر این است که قیمت هدفی به اندازه ارتفاع مثلث داشته باشد.
اما همانطور که در گذشته هم بررسی شد، شرایط بازار همیشه به صورت ایدهآل پیش نخواهد رفت. مثلث پایینرونده غالبا در روند نزولی دیده میشود و از اینرو بیشتر به عنوان یک الگوی ادامهدهنده شناخته میشود، اما میتواند در روند صعودی هم شکل بگیرد که در اینجا دیگر نوعی الگوی برگشتی است.
8. گوه
در ظاهر امکان دارد که الگوی گوه را با الگوی مثلث متقارن اشتباه بگیرید. اما همچون الگوهای کلاسیک قبلی، مواردی وجود دارند که باعث متمایز شدن آنها از هم میشود. در الگوی گوه بازهم دو خط روند همگرا دیده میشود که در آن نوسان قیمت به مرور کاهش پیدا میکند. متنها تفاوت قابل تمایزی در گوه وجود دارد. در این الگو دو خط روند، همجهت هستند با این تفاوت که شیب یکی از خطوط، برجستهتر است. از این رو قیمت همگرا میشود.
گوه صعودی، دارای شیبی رو به بالا است که در یک روند نزولی مشاهده میشود. پس از آن معمولا قیمت خط روند پایینی را شکسته و حرکتی نزولی را شروع میکند. در گوه نزولی، شرایط دقیقا عکس خواهد بود. الگوهای تحلیل تکنیکال مانند گوه، بسته به محل شکلگیری میتوانند نمونههای مختلفی داشته باشند. اگر گوه رو به بالا در یک روند صعودی دیده شود، به عنوان نوعی الگوی بازگشتی عمل کرده و باعث برگشت قیمت میشود. اما همین الگو در یک روند نزولی، نقش ادامهدهنده خواهد داشت.
9. مستطیل
مستطیل از الگوهای کلاسیک با فراوانی زیاد است که ممکن است با نامهای دیگر هم شناخته شود. در این الگو قیمت نوعی حرکت خنثی را طی کرده و در محدوده بین دو خط بالایی و پایینی نوسان میکند. مستطیل اغلب نوعی الگوی تثبیت است که قیمت حرکتی در جهت روند گذشته در پیش میگیرد، اما میتواند بسته به نوع شکست متفاوت عمل کند.
10. الگوی فنجان و دسته
در این الگو قیمت در شکلی همانند فنجان و دسته حرکت خواهد کرد. گاهی الگو به صورت ساده و بدون دسته شکل میگیرد و در نزدیکی سقف، به صورت یک نیمدایره نوسان میکند. فنجان و دسته از الگوهای کلاسیک شکل گرفته در نزدیکی سقف است و پس از آن معمولا قیمت قادر به شکست مقاومت میشود.
جمعبندی
الگوهای کلاسیک انواع برگشتی یا ادامهدهنده دارند که شکلگیری آنها به پیشبینی حرکت بعدی قیمت کمک زیادی میکند. بررسی چارت داراییهای مختلف در طول دههها، باعث شناسایی تعداد زیادی از آنها شده است. با این حال چیزی که به الگوهای نموداری اعتبار میدهد، میزان استفاده از آنها میباشد. در این مطلب سعی کردیم تا شناختهشدهترین الگوها که فراوانی و اعتبار قابل قبولی دارند را بررسی کنیم. احتمالا در بیشتر چارتها با یکی یا تعداد بیشتری از این الگوها مواجه خواهید شد، پس اکنون میدانید که چطور باید آنها را معامله کنید.
سوالات متداول
1. الگوی سر و شانه چه نوع الگویی است؟
این الگو از دسته الگوهای برگشتی است که معمولا در انتهای یک روند صعودی دیده میشود و پس از آن قیمت حرکتی نزولی را پیش خواهد گرفت.
2. چرا الگوهای کلاسیک مهم هستند؟
این الگوها به پیشبینی روند در آینده، شناسایی سطوح مهم برگشتی، تعیین حد ضرر و تارگت کمریسک و همچنین تحلیل قیمت در بازارها و تایم فریمهای مختلف کمک میکند.
3. الگوی پرچم چه چیزی را نشان میدهد؟
الگوی پرچم نوعی الگوی ادامهدهنده است که در میانه روند اتفاق میافتد و پس از آن روند ادامه پیدا میکند. گاهی اصلاح قیمتی به این شکل دیده میشود.
با بهرهگیری از مطالب ارائه شده در سایت آکادمی شامی، میتوانید همه اطلاعات لازم برای شروع و حرفهای شدن در حوزه معاملهگری را به دست بیاورید. پیشنهاد ما به شما استفاده از آموزش معاملهگری کربن است. همچنین اگر نیاز به مشاوره دارید مشاوران آکادمی شامی آماده ارائه خدمات و مشاوره رایگان به شما هستند. برای درخواست مشاوره لطفا فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته شود.